غمگینم

غمگینم...
خودم را بغل گرفته‌ام
و شانه‌هایم
چون گهوارهء کودکی گریان
تکان‌تکان می‌خورد!
غمگینم...
و می‌دانم هیچ پرنده‌ای
روی شاخه‌های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت ......!!!


.🍂
دیدگاه ها (۰)

آدم باید گاهی خودشرا به فراموشی بزنددست خودش را بگیردو ببرد...

دوستت دارم و همین غمگین‌ترم می‌کند وقتی که نمی‌توانم چهار فص...

می‌توانستیم یک جاده باشیمیا دو پنجره روبه‌روی هماز ردپاهای‌م...

تمام این پاییز راصرف گردآوری کلمه خواهم کردکه وقتی زمستان رس...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

پارت11رمان فیککه یهو نگاه های سنگین کشی رو روی خودم حس کردمن...

ورق روشن وقت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط