پارت

پارت ۸

اندر ذهن کیو: نههههههههههه نباید اینجوریییییی‌ظهههههه😱😱😱😱😱

ران: کیو جونم چیزی شده ؟؟ چرا قیافت رو اینجوری کردی؟؟

کیو: وایسا وایسا الان من و برای چی اوردی اینجا؟؟؟

ران: کیو یه دقیقه بیا تو اتاقم(جدی)

کیو: باشه

تو اتاق

ران:خب کیو از تین به بعد اینجا اتاقه توعه توهم نامزد منی🥰🥰

کیو : باش.......چییییییییییییی م..من ک..کی..کیه تو..توعم
ران یه نیشخند زد و دست کیو رو گرفت

ران : خب (نیشخند) چون برام مهمی( در گوشش گفت)

کیو که گوجه شده بود داشت سکته میکرد دید اصلا اتاق اتاقه رانه

کیو : پس برای همین من و اوردی تو اتاق خودت؟؟( سرد)

بچه ها واقعا ایده ندارم دیگه چی بنویسم کمککککكککککککک😢😢😢😢😢
دیدگاه ها (۰)

منم تست دادم🥰🥰🥰

یادم نمیاد پارت چندم😑😑ران: اره برای همین اوردمت اینجا🥲کیو: ا...

پارت هفتمکیو: رفتم سیگار رو برای ران گرفتم وقتی اومدم داداشم...

برادرای هایتانی پارت ۸

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط