کس چه داند سوزِ هجران و غم ِ درد آورش
کس چه داند سوزِ هجران و غم ِ درد آورش
تا تو رفتی ازکنارم کس نمی شد باورش
دل: یکی دادم خدا و؛ جزیکی:در دل نبود
در یکی دل کِیْ بگنجد؛غیرحُسنِ محشرش
گر ز من صدسال دور افتد؛الهی آن عزیز
دست حق باشد نهان ؛ از چشم ِ مردم:یاورش
چون تَجَسُّم می کنم ابروی اورا در نظر
روی قلبم می نشیند تیزیِ آن خنجرش
هستیم را برده باخود آن بُتِ بُت ساز ما
بسته بر موهای خوشبوی زگل نیکو ترش
بَد گناهی کردم و؛توبه نمودم تا اَبَد
که دلِ خود داده ام بر چشم مست کافرش
چشم دل بگشا حبیبا : درجهان بی وفا
هرکه را بینی ؛ شکسته عاشقی بال وپَرش
تا تو رفتی ازکنارم کس نمی شد باورش
دل: یکی دادم خدا و؛ جزیکی:در دل نبود
در یکی دل کِیْ بگنجد؛غیرحُسنِ محشرش
گر ز من صدسال دور افتد؛الهی آن عزیز
دست حق باشد نهان ؛ از چشم ِ مردم:یاورش
چون تَجَسُّم می کنم ابروی اورا در نظر
روی قلبم می نشیند تیزیِ آن خنجرش
هستیم را برده باخود آن بُتِ بُت ساز ما
بسته بر موهای خوشبوی زگل نیکو ترش
بَد گناهی کردم و؛توبه نمودم تا اَبَد
که دلِ خود داده ام بر چشم مست کافرش
چشم دل بگشا حبیبا : درجهان بی وفا
هرکه را بینی ؛ شکسته عاشقی بال وپَرش
۳.۸k
۰۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.