The school of the rich
The school of the rich
مدرسه ی ثروتمندان
part16
تقریبا آخرای آهنگ بود که جونگکوک دستی روی شونه اش احساس کرد.
سعی کرد اشکایی که ریخته رو پنهان کنه.
بلاخره سرش رو بالا گرفت، چون گریه کرده بود به علاوه تابش مستقیم آفتاب، صورتش رو واضح نمیدید
به زور از جاش بلند شد
بعداز چندبار پلک زدن بلاخره فهمید کیه
دوستی که مثل برادرش بود
برادری که این چندوقت حتی یه نگاه ساده هم بهش ننداخته بود
درسته تهیونگ بود
دستش هنوز روی شونه ی کوک بود
و با اون یکی دستش هم دوتا شیرموز رو گرفته بود
بعد یدونه از شیرموز هارو به کوک داد و گفت:
€بیا بگیر شاید حالتو بهتر کرد
کوک همونطور که حالش گرفته بود، نگاهی انداخت و گفت:
_نمیخواد، برو دیگه، مگه تا الان محلم میدادی؟نمیدادی پس برو
تهیونگ که خیلی دلش برای برادرش تنگ شده بود و از طرفی هم نمیخواست با این حال تنهاش بذاره، شیرموز هارو گذاشت روی سکوی و کوک رو مهمون آغوش گرمش کرد
کوک که نتونست جلوی خودش رو بگیره زد زیر گریه و بلند بلند گریه میکرد
تهیونگ همونطور که با دستش آروم به پشت کوک میزد گفت :
€هرچی میخوای گریه کن، خودتو خالی کن،ولی بعد باید هرچی که تا الان ازم مخفی کردیو برام از اولش بگی
10مین بعد
کوک که گویا بلاخره تونسته بود خودشو آروم کنه از آغوش تهیونگ بیرون اومد خم شد شیرموزش رو برداشت و بازش کرد و شروع کرد به خوردن
تهیونگ هم شیرموز دوم رو برداشت و رفت کنار جونگکوک
€کوکی فکر نکن میتونی از زیرش در بری باید بشینی همه چیو برام توضیح بدی من که میدونم همینطور یهویی عوض نمیشی
جونگکوک رفت و روی لبه ی پشت بوم نشست،دستشو به نشونه ی بیا بشین تکون داد و تهیونگ هم سریع رفت و نشست کنارش
تهیونگ همونطور داشت با نگاه کنجکاوش کوک رو میخورد
کوک بلاخره شروع کرد:
_من سولا رو خیلی دوست داشتم و دوست دارم درست توی همون نگاه اول قلبمو بهش باختم،وابستش شدم، هروز بیشتر از روز قبل عاشقش میشدم،شاید این روند هنوز ادامه داشته باشه، ولی میخوام فراموش کنم،فراموش کنم هیونگ(با صدای گرفته)
€تو که اینقدر دوسش داری پس چرا،چرا اونو به این وضع انداختی و ولش کردی هاا؟چراا؟
کوک همچنان سکوت کرده بود
€حداقل یه دلیل بیار، چرا دلشو شکستی؟چرا ولش کردی؟توی روز تولدش وقتی دست اون دختر رو گرفته بودی نگفتی دل یکی دیگه رو میشکنی؟
_هیونگ دلیل دارم دلیل دارممم
قطعا بی دلیل کسیو که قلبمو مال خودش کرده اونطوری رفتار نکردم، من ولش نکردممم اون خودش منو کنار گذاشتت
€میشه شفاف سازی کنی؟
چی برات کم گذاشت؟
چیکارت کرد؟
سریعتر دلیلتو بهم بگووو
دلیلم واسه ی اینکار این بود که....
_____~
حمایتا کمههه
اگه دوست ندارید بگید پاکش کنم💔
مدرسه ی ثروتمندان
part16
تقریبا آخرای آهنگ بود که جونگکوک دستی روی شونه اش احساس کرد.
سعی کرد اشکایی که ریخته رو پنهان کنه.
بلاخره سرش رو بالا گرفت، چون گریه کرده بود به علاوه تابش مستقیم آفتاب، صورتش رو واضح نمیدید
به زور از جاش بلند شد
بعداز چندبار پلک زدن بلاخره فهمید کیه
دوستی که مثل برادرش بود
برادری که این چندوقت حتی یه نگاه ساده هم بهش ننداخته بود
درسته تهیونگ بود
دستش هنوز روی شونه ی کوک بود
و با اون یکی دستش هم دوتا شیرموز رو گرفته بود
بعد یدونه از شیرموز هارو به کوک داد و گفت:
€بیا بگیر شاید حالتو بهتر کرد
کوک همونطور که حالش گرفته بود، نگاهی انداخت و گفت:
_نمیخواد، برو دیگه، مگه تا الان محلم میدادی؟نمیدادی پس برو
تهیونگ که خیلی دلش برای برادرش تنگ شده بود و از طرفی هم نمیخواست با این حال تنهاش بذاره، شیرموز هارو گذاشت روی سکوی و کوک رو مهمون آغوش گرمش کرد
کوک که نتونست جلوی خودش رو بگیره زد زیر گریه و بلند بلند گریه میکرد
تهیونگ همونطور که با دستش آروم به پشت کوک میزد گفت :
€هرچی میخوای گریه کن، خودتو خالی کن،ولی بعد باید هرچی که تا الان ازم مخفی کردیو برام از اولش بگی
10مین بعد
کوک که گویا بلاخره تونسته بود خودشو آروم کنه از آغوش تهیونگ بیرون اومد خم شد شیرموزش رو برداشت و بازش کرد و شروع کرد به خوردن
تهیونگ هم شیرموز دوم رو برداشت و رفت کنار جونگکوک
€کوکی فکر نکن میتونی از زیرش در بری باید بشینی همه چیو برام توضیح بدی من که میدونم همینطور یهویی عوض نمیشی
جونگکوک رفت و روی لبه ی پشت بوم نشست،دستشو به نشونه ی بیا بشین تکون داد و تهیونگ هم سریع رفت و نشست کنارش
تهیونگ همونطور داشت با نگاه کنجکاوش کوک رو میخورد
کوک بلاخره شروع کرد:
_من سولا رو خیلی دوست داشتم و دوست دارم درست توی همون نگاه اول قلبمو بهش باختم،وابستش شدم، هروز بیشتر از روز قبل عاشقش میشدم،شاید این روند هنوز ادامه داشته باشه، ولی میخوام فراموش کنم،فراموش کنم هیونگ(با صدای گرفته)
€تو که اینقدر دوسش داری پس چرا،چرا اونو به این وضع انداختی و ولش کردی هاا؟چراا؟
کوک همچنان سکوت کرده بود
€حداقل یه دلیل بیار، چرا دلشو شکستی؟چرا ولش کردی؟توی روز تولدش وقتی دست اون دختر رو گرفته بودی نگفتی دل یکی دیگه رو میشکنی؟
_هیونگ دلیل دارم دلیل دارممم
قطعا بی دلیل کسیو که قلبمو مال خودش کرده اونطوری رفتار نکردم، من ولش نکردممم اون خودش منو کنار گذاشتت
€میشه شفاف سازی کنی؟
چی برات کم گذاشت؟
چیکارت کرد؟
سریعتر دلیلتو بهم بگووو
دلیلم واسه ی اینکار این بود که....
_____~
حمایتا کمههه
اگه دوست ندارید بگید پاکش کنم💔
۷.۴k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.