جونگ کوک منو رسوند خونمون

جونگ کوک منو رسوند خونمون
×:ادرس خونتم بلد شدم
+:هیییی کار بدی نکنیاااا
×:نه😂😂
رفتم خونه دیگه خاببدم
صب پاشدم برم مدرسه اماده شدم رفتم جلو در تهیونگو دیدم...
+:خودم میرم
ته:نه من میبرمت
+خودم میرم میگم
ته:سوار شو
نمیشمم
ته:بیا بریم
سویچم بالا گرفتم و رفتم تو ماشینم نشستم
بوق زدم بره از جلو در اونم رفت
روندم تا مدرسه پارک کردم و پیاده شدم
تهیونگم همینکارو کردو بلندم کرد
+:هییییییییییییی چیکار میکنی
ته:شششش ساکت باش
جونگ کوک دیدمون ی قیافه نارحاتو نگرانو عصبانی گرفتم جونگ کوک فهمیدو اومد جلو تهیونگ...
×:ا.تو بزار زمین
ته:نمیزارم
×:باشه...
منو از بغل تهیونگ کشوند تو بغل خودش بعد گذاشتم زمین
×:ما با هم دوستیم
دس همو گرفتیم
دیدگاه ها (۰)

دست همو گرفتیم بعدشم رفتیمتهیونگ خیلی ناراحت شود انگاری..ته ...

رفتیم استودیو و ی اهنگی خوندمو خیلی خوششون اومد و منم عضو شد...

چی بگم...خیلی خشحالم

دستمو گرفت و گفت بیا رو مبل بشین+:باشه×:ا.ت لطفا این کارو نک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط