ادامه داستان
ادامه داستان
p30
( یونا بلند شد که بره آب بخوره که تعادلشو از دست داد و افتاد روی لب کوک ۱ دقیقه همینجوری بودن تا اینکه)
کوک: وایی ( جیغ کوک داره ذوق مرگ میشه) این عالی بود
یونا: ببخشید اشتباهی شد
کوک: همیشه از این اشتباها بکن خیلی خوبه
رزی: شماها دارین چیکار میکنین
کوک: کارهای خیلی خوب اما تا قبل از اینکه تو اومدی
رزی: اون خواهر منه
کوک: اما دوست دختر منه
یونا: چی
رزی: یونا مال منه
کوک: نه مال منه
رزی: من خواهرشم
کوک: باشه بابا
( یونا دوباره کوک رو جلوی همه بوسید )
کوک: دوباره
( یونا دوید داخل اتاقش )
اگه کامنت بزارید احتمال اینکه پارت بعد رو بزارم بیشتر میشه💜
لطفاً حمایت کنید ❤
p30
( یونا بلند شد که بره آب بخوره که تعادلشو از دست داد و افتاد روی لب کوک ۱ دقیقه همینجوری بودن تا اینکه)
کوک: وایی ( جیغ کوک داره ذوق مرگ میشه) این عالی بود
یونا: ببخشید اشتباهی شد
کوک: همیشه از این اشتباها بکن خیلی خوبه
رزی: شماها دارین چیکار میکنین
کوک: کارهای خیلی خوب اما تا قبل از اینکه تو اومدی
رزی: اون خواهر منه
کوک: اما دوست دختر منه
یونا: چی
رزی: یونا مال منه
کوک: نه مال منه
رزی: من خواهرشم
کوک: باشه بابا
( یونا دوباره کوک رو جلوی همه بوسید )
کوک: دوباره
( یونا دوید داخل اتاقش )
اگه کامنت بزارید احتمال اینکه پارت بعد رو بزارم بیشتر میشه💜
لطفاً حمایت کنید ❤
۷.۱k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.