رفتم وسایلمو جمع کردم و دوباره رفتم تو اتاق ات غذاشو خو

_رفتم وسایلمو جمع کردم و دوباره رفتم تو اتاق ا.ت غذاشو خورده بود ظرفشو گذاشته بود رو نیز بغل تختش و خوابیده بود پتو روش نبود رفتم روش انداختم و سرشو بوسیدم و ظرف و برداشتم و رفتم پایین و رفتم‌تو اتاقم و خوابیدم
( رفتن تو رفتن شد 😂)‌
_صبح بلند شدم رفتم 😂دستشویی کارای لازم و کردم رفتم تو اتاق ا.ت
ا.ت دورت بگردم ا.ت بیدار شو عزیزدلم
+ام‌بله ۵ دقیقه فقط
_عزیزم نمیخواییم که تو خونه بمونیم میخوایین برم مسافرت
تا اینو گفتم ذوق زده پاشد رفت دستشویی و اومد بیرون لباساشو
+ددی برو بیرون
_نچ بیبی گرلم پیش من عوض میکنه
+خجالت )
_خنده ) چرا من شوهرتم که
+اخه....
_عوض کن ( جدی )
+با.باشه عوض کردم و یه شلوار ولباس مشکی پوشیدم
_چرا مشکی درش بیار یه چیزی دیگه بپوش
+ددی اخه من مشکی خیلی دوست دارم لطفا ددی لطفاااااااااا بزار بپوشمش🥺( مثلا چشای ا.ت‌)
_با اون چشمای خوشگلش داشت منو نگاه میکرد هوفف باشه چشم قشنگم
+اخ جوننننن
_خنده)
&اووو بیدارین بدو این راستی یورا دوست دخترم
*سلام
_سلام
+سلام
* ( من سونگ هو رو خیلی دوست داشتم و فکر میکنم ا.ت میخواد جدامون کنه چون سونگ هو هم خیلی باهاش خوبه )(تودلش)
&ا.تتتتتتتتتت
+ای درد ای زهر مار چتهه زهرم رفت
&اماده شوو
+ببینم کوری حاضرم بیا کلتو بکنم
&ایششش باشه بابا راستی قلبت خوبه ؟
+اره خوبم 😊
*حسودی میکردم
&عزیزدلم یورا
*جانم عزیزم
&چیپس و پفک و خرتوپرت داریم تو ماشین
*اره
+ای خدا اخه میزنم دونصفت میکنم
&وا چرا
+اخهه تو برای چیپس ...... اینا نگرانی ؟
بزنم مغزتو نابود ....
_ای بابا دوباره دارین دعوا میکنین بریممم
+ددی این شروع کرد
&چییی بزنم بکشمت تو شروع کردی ( شوخی)
_هیی میزنم تو دهنتا که خون بالا بیاری بکشیش منم زندت نمیزارم ( شوخی )
+اصلا بریمم
دست یورا رو گرفتم کشوندم با خودم عین اسکلا با هم افتادن
*دستمو کشوند برد با خودش خوبه میتونم حرف بزنم باهاش ببین ا.ت میخوام باهات حرف بزنم
+خب بگو عزیزم
*چرا میخوای رابطه ی منو سونگ هو رو بهم بزنی؟ میخوای خودت باهاش رابطه داشته باشی؟
دیدگاه ها (۱)

+یااا چرا اینجوری فکر میکنی من و سونگ هو فقط دوستای صمیمی هس...

&باشه خوشگلم رفتیم پیش جیمین که دیدم ا.ت رو پای جیمین خوابه_...

_رفتم سمت اتاق ا.ت با نگرانی نگام میکرد +ددی_جون ددی +چ.چیشد...

+قول انگشت هقق کوچیک بده هقق ÷قربونت برم‌من بلشه بیا با هم د...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط