+یااا چرا اینجوری فکر میکنی من و سونگ هو فقط دوستای صمیمی
+یااا چرا اینجوری فکر میکنی من و سونگ هو فقط دوستای صمیمی هستیم و رابطه ای مثل خواهر برادری ما بعضی موقع ها هم حرف های عاشقونه بهم میزنیم فقطم از سر شوخی نگران نباش من خودم شوهر دارم البته قراره بشه
*واقعا
+اره عزیزم حالا بیا منو تو هم صمیمی بشیم
*باشهههه
+😊اهایییی اسکلا بیاین دیگه
&_اومدیم
+سونگ هو داشت رانندگی میکرد و یورا هم جلو نشسته بود حس کردم جیمین باهام سرده
ددی چرا باهام سردی ( اروم حرف میزنن )
_چرا بهمگفتی اسکل ها نمیبخشمت اصلا
+گریم گرفته بود ولی کنترل کردم ددی یعنی نمیخوای باهام باشی یعنی دیگه دوسم نداری بغضم ترکید ولی اروم گریه میکردم که سونگ هو و یورا نفهمن
_دیدم داره گریه میکنه و نگام میکنه صورتشو با دستام قاب کردم هیی قشنگم عزیزم کی گفت میخواد ترکت کنه اخه با شصتم اشکاش که داشت میریخت میافتاد
+دستاشو جدا کردم از صورتم و بغلش کردم سرم رو سینش بود ببخشید ددی جونم هق ببخشید
&صدای گریه میاومد از اینه نگاه کردم دیدم ا.ت داره گریه میکنه هیی ا.ت چرا گریه میکنی
_هیچی نیست برو کی نیرسیم فرودگاه
&۱۰ دقیقه دیگه
_اوکی
۱۰ دقیقه بعد
_ا.ت هنوز گریه میکرد دستشو گرفتم رفتیم بیلیت گرفتم چهار تا سوار هواپیما شدیم سونگ هو و یورا از ما ۲ تا صندلی عقب تر بودن نشستیم ا.ت داشت هنوز گریه میکرد اخه از کی انقدر لوس شدی عروسکم
گذاشتمش رو پام ا.ت ببینمت چشات قرمز شده زندگیم بخشیدمت اصلا ولش کن باشه
+هق هق
_سرشو گذاشتم رو سینم چشماتو ببند بخواب هیس موهاشو ناز کردم و خوابید
& نگرانا.ت بودم چرا داشت گریه میکرد یورا عزیزم الان میام
* وایسا منم بیام نگران ا.تم
*واقعا
+اره عزیزم حالا بیا منو تو هم صمیمی بشیم
*باشهههه
+😊اهایییی اسکلا بیاین دیگه
&_اومدیم
+سونگ هو داشت رانندگی میکرد و یورا هم جلو نشسته بود حس کردم جیمین باهام سرده
ددی چرا باهام سردی ( اروم حرف میزنن )
_چرا بهمگفتی اسکل ها نمیبخشمت اصلا
+گریم گرفته بود ولی کنترل کردم ددی یعنی نمیخوای باهام باشی یعنی دیگه دوسم نداری بغضم ترکید ولی اروم گریه میکردم که سونگ هو و یورا نفهمن
_دیدم داره گریه میکنه و نگام میکنه صورتشو با دستام قاب کردم هیی قشنگم عزیزم کی گفت میخواد ترکت کنه اخه با شصتم اشکاش که داشت میریخت میافتاد
+دستاشو جدا کردم از صورتم و بغلش کردم سرم رو سینش بود ببخشید ددی جونم هق ببخشید
&صدای گریه میاومد از اینه نگاه کردم دیدم ا.ت داره گریه میکنه هیی ا.ت چرا گریه میکنی
_هیچی نیست برو کی نیرسیم فرودگاه
&۱۰ دقیقه دیگه
_اوکی
۱۰ دقیقه بعد
_ا.ت هنوز گریه میکرد دستشو گرفتم رفتیم بیلیت گرفتم چهار تا سوار هواپیما شدیم سونگ هو و یورا از ما ۲ تا صندلی عقب تر بودن نشستیم ا.ت داشت هنوز گریه میکرد اخه از کی انقدر لوس شدی عروسکم
گذاشتمش رو پام ا.ت ببینمت چشات قرمز شده زندگیم بخشیدمت اصلا ولش کن باشه
+هق هق
_سرشو گذاشتم رو سینم چشماتو ببند بخواب هیس موهاشو ناز کردم و خوابید
& نگرانا.ت بودم چرا داشت گریه میکرد یورا عزیزم الان میام
* وایسا منم بیام نگران ا.تم
۳۰.۶k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.