کاش به دنیا نمیومدم
پارت 45
ویو الینا
یونگی ماشینو تو حیاط پارک کرد و سمت در اومد منم درو باز کردمو با قیافه سر همیشگیش روبرو شدم 🙂🙂
-سلام
*سلام
از کنارم رد شدو کتفش خورد به کتفم سوییچ هارو انداخت رو میزو نشست رو مبل یه پاشو انداخت رو اون یکیو دوتا یه آرنجش و گذاشت رو دسته مبلو با حالتی که انگار خونه خودش بود گف چخبر
-هیچ خبری نیست
-اهم راستی این برا توعه
دیدم یه بسته شکلات داد بهم گرفتم ازش و تشکر کردم بردم گذاشتم رو میز ناهار خوری و قهوه آورم
ویو یونگی
شکلاتارو برد و بعد چند دقیقه با دوتا فنجون قهوه اومد
منم یکیشو برداشتم و گذاشتم رو میز تا خنک شه بعدشم آروم اروم بحثو باز کردم
*اممم خونه تنهایی؟
-چی؟ آره هارلی امروز دیر میاد
*خب خوب شد
-جانم؟
*یه سری حرف داشتم که باید تو خلوت بهت میگفتم
(آقایون خانوما من برا همتون تسبیح دارما📿📿📿📿🙂🙂🙂)
-خب بگو
*چرا همش دنبال این زنی؟(تصوراتتون خراب شد🤣🤣🤣)
-کدوم زن
*اشتباه نکنم اسمش یون هی بود
-عاااااا تو از کجا میشناسیش
*یه سری کار بود تو شرکت که به این خانوم ختم شد ما هم پیگیرش شدیمو تعقیب و اینا ولی تو همه اطلاعاتمون یه رد پایی از تو بود تنها کسی که میدونه منم حتی تهیونگ هم نمیدونه پس بگو جریان چیه
-خبببب بر میگرده به سالها قبل اون خانوم تو فاحشه خونه با یکی آشنا شدو باهاش ازدواج کرد هر شبم یه کارایی کردن که در عرض دو ماه بچه دار شدن اونم دو قلو ولی شوهرش یه بچه می خواست به خاطر همین یکی از بچه ها رو گذاشت پرورشگاه و در حالی که شوهرش نمیدونست تو فاحشه خونه باز به کاراش ادامه داد تا اینکه با یه مرد دیگه هم ازدواج کرد بعد دوباره از شوهر اولش حامله شد ولی به همه گفت از شوهر دومشه شوهر دومشم وقتی فهمید زنه قبلا ازدواج کرده چند نفرو فرستاد تا زنه رو دقیقا روز زایمان بکشن ولی الان به طرز عجیبی زندس و منم دنبالشم تا ببینم چرا بچه هاشو مث نظری همه جا پخش کرد
*اوووووووو چه داستان چندشی دلم به حال همه اون بچه ها میسوزه ولی نمیفهمم تو چرا دخالت میکنی در حالی که خودتم میدونی این زنه خیلی ترسناکه
-خب من باید بفهمم چرا منو ول کرد
*هن؟
*یعنی می خوای بگی این زنیکه مادر توعه
-متاسفانه بعله
*شتتتت
دیدم الینا داره ناراحت میشه بحثو عوض کردم
*خبببیببببب خوابگاه چی میای؟
-اممم نمیدونم امضای بابام ثبت شده ولی من الان بابایی ندارم که دم رضایت نامه رو امضا کنه ولی خب سئ....
*من میتونم درستش کنم
*ببخشید پریدم وسط حرفت بگو
-همینو می خواستم بگم سئوک گف درستش میکنه
ادامه دارد.......
منتظر پارت بعدی باشید😈😈😈😈😈
شرایط 35 تا لایک و کامنت
ویو الینا
یونگی ماشینو تو حیاط پارک کرد و سمت در اومد منم درو باز کردمو با قیافه سر همیشگیش روبرو شدم 🙂🙂
-سلام
*سلام
از کنارم رد شدو کتفش خورد به کتفم سوییچ هارو انداخت رو میزو نشست رو مبل یه پاشو انداخت رو اون یکیو دوتا یه آرنجش و گذاشت رو دسته مبلو با حالتی که انگار خونه خودش بود گف چخبر
-هیچ خبری نیست
-اهم راستی این برا توعه
دیدم یه بسته شکلات داد بهم گرفتم ازش و تشکر کردم بردم گذاشتم رو میز ناهار خوری و قهوه آورم
ویو یونگی
شکلاتارو برد و بعد چند دقیقه با دوتا فنجون قهوه اومد
منم یکیشو برداشتم و گذاشتم رو میز تا خنک شه بعدشم آروم اروم بحثو باز کردم
*اممم خونه تنهایی؟
-چی؟ آره هارلی امروز دیر میاد
*خب خوب شد
-جانم؟
*یه سری حرف داشتم که باید تو خلوت بهت میگفتم
(آقایون خانوما من برا همتون تسبیح دارما📿📿📿📿🙂🙂🙂)
-خب بگو
*چرا همش دنبال این زنی؟(تصوراتتون خراب شد🤣🤣🤣)
-کدوم زن
*اشتباه نکنم اسمش یون هی بود
-عاااااا تو از کجا میشناسیش
*یه سری کار بود تو شرکت که به این خانوم ختم شد ما هم پیگیرش شدیمو تعقیب و اینا ولی تو همه اطلاعاتمون یه رد پایی از تو بود تنها کسی که میدونه منم حتی تهیونگ هم نمیدونه پس بگو جریان چیه
-خبببب بر میگرده به سالها قبل اون خانوم تو فاحشه خونه با یکی آشنا شدو باهاش ازدواج کرد هر شبم یه کارایی کردن که در عرض دو ماه بچه دار شدن اونم دو قلو ولی شوهرش یه بچه می خواست به خاطر همین یکی از بچه ها رو گذاشت پرورشگاه و در حالی که شوهرش نمیدونست تو فاحشه خونه باز به کاراش ادامه داد تا اینکه با یه مرد دیگه هم ازدواج کرد بعد دوباره از شوهر اولش حامله شد ولی به همه گفت از شوهر دومشه شوهر دومشم وقتی فهمید زنه قبلا ازدواج کرده چند نفرو فرستاد تا زنه رو دقیقا روز زایمان بکشن ولی الان به طرز عجیبی زندس و منم دنبالشم تا ببینم چرا بچه هاشو مث نظری همه جا پخش کرد
*اوووووووو چه داستان چندشی دلم به حال همه اون بچه ها میسوزه ولی نمیفهمم تو چرا دخالت میکنی در حالی که خودتم میدونی این زنه خیلی ترسناکه
-خب من باید بفهمم چرا منو ول کرد
*هن؟
*یعنی می خوای بگی این زنیکه مادر توعه
-متاسفانه بعله
*شتتتت
دیدم الینا داره ناراحت میشه بحثو عوض کردم
*خبببیببببب خوابگاه چی میای؟
-اممم نمیدونم امضای بابام ثبت شده ولی من الان بابایی ندارم که دم رضایت نامه رو امضا کنه ولی خب سئ....
*من میتونم درستش کنم
*ببخشید پریدم وسط حرفت بگو
-همینو می خواستم بگم سئوک گف درستش میکنه
ادامه دارد.......
منتظر پارت بعدی باشید😈😈😈😈😈
شرایط 35 تا لایک و کامنت
۲۰.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.