کاش به دنیا نمیومدم
پارت 46
*ببخشید پریدم وسط حرفت بگو
-همینو می خواستم بگم سئوک گفت درستش میکنه
*سئوک؟ همون که همیشه با کویینه؟
-اهم
*هفففففف ازش خوشم نمیاد
-چرا اونکه پسر خوبیه
*اه بابا کجاش خوبه اصن تو یکی از کارای خوبشو بگو
-خببببب آخرین کار خوبش این بود که امروز منو رسوند خونمون چون من داشتم پیاده میومدم
قهوه رو از دهنم پمپاژ کردم بیرون و با لحن مخلوط از تعجب و تمسخر گفتم
*چیی واقعا بهش نمیاد آخه من قبلا هم دیدمش کلا دوتایی اهل مهربونی و بخشش نیستن
-اوممممم خب نمیدونم قصدش از کمک به من چیه ولی خب میتونم بگم خیلی کمکم کرده
ویو الی
یونگی لیوان قهوه رو گذاشت رو میزو دوباره با چشمای خمار لم داد جوری که انگار پادشاه بود و دستور میداد (خو مگه پادشاه نیست😃)
*بهش بگو نمی خواد خودم با مدیر حرف میزنم جریان خوابگاه رو درست کنه
-چرا اینقد اصرار دارید من بیام خوابگاه
*خو خنگ که میگن خودتیا
-چرااا
*اینو همه گنگای مدرسه میدونن گنگ که هیچ افراد معمولی هم میدونن
-چیرو؟
*اینکه خوابگاه همیشگی نیست
-خببببب چرا همیشگی نیست
*خیلی سادس چون خوابگاه یه فاجعه بزرگه مخصوصا وقتی مختلط باشه
-آها گرفتم
*خیلی خب من دیگه میرم
-امممممم ولی من کلی خوراکی خریدم تا بیارم بخوریم (زحمت کشیدی🙄)
*بزارش یه وقت دیگه اما اگه خیلی عذاب وجدان داری بده ببرم تو راه بخورم🙂
-اوکی🙂🙂🙂
رفتم چند تا بسته خوراکی آوردم دادم بهش اونم خداحافظی کرد و رفت دقیقا پنج دقیقه بعد رفتن یونگی هارلی با قیافه خسته رسید خونه
-سلام
1سلام
-کجا بودی
1کارای دادگاهی داشتم
-اها
1ببخشید امروز نتونستم ببرمت برا شام
-مشکلی نیست چون کلا نمی تونستیم بریم
1چرا
-چون مهمون داشتیم
1عه کی بود
-جناب یونگی (ادای هارلی رو در میاره)
1اوومممم اوکی بعدا برام طعریف کن
-چی فک میکردم دوسش داری
1خببببب اون فقط خوشگلو جذابه من ظاهرشو دوس دارم ولی خبببب
-خب چی
1اوممممممم من پسر عمومو به اون ترجیح میدم (ای خاااااک تو دیگ قرمه سبزیت)
-اوه اونکیه
1بعدا بهت میگم الی الان خستم میرم بخوابم
ویو تهیونگ
حدود نیم ساعت دیگه یونگی اومد بیرون و رفت خونه منم سریع از کوچه پشتی روندم تا زود برسم خونه و اون نفهمه که دنبالش بودم
ادامه دارد......
شرایط 35 تا لایک و کامنت
*ببخشید پریدم وسط حرفت بگو
-همینو می خواستم بگم سئوک گفت درستش میکنه
*سئوک؟ همون که همیشه با کویینه؟
-اهم
*هفففففف ازش خوشم نمیاد
-چرا اونکه پسر خوبیه
*اه بابا کجاش خوبه اصن تو یکی از کارای خوبشو بگو
-خببببب آخرین کار خوبش این بود که امروز منو رسوند خونمون چون من داشتم پیاده میومدم
قهوه رو از دهنم پمپاژ کردم بیرون و با لحن مخلوط از تعجب و تمسخر گفتم
*چیی واقعا بهش نمیاد آخه من قبلا هم دیدمش کلا دوتایی اهل مهربونی و بخشش نیستن
-اوممممم خب نمیدونم قصدش از کمک به من چیه ولی خب میتونم بگم خیلی کمکم کرده
ویو الی
یونگی لیوان قهوه رو گذاشت رو میزو دوباره با چشمای خمار لم داد جوری که انگار پادشاه بود و دستور میداد (خو مگه پادشاه نیست😃)
*بهش بگو نمی خواد خودم با مدیر حرف میزنم جریان خوابگاه رو درست کنه
-چرا اینقد اصرار دارید من بیام خوابگاه
*خو خنگ که میگن خودتیا
-چرااا
*اینو همه گنگای مدرسه میدونن گنگ که هیچ افراد معمولی هم میدونن
-چیرو؟
*اینکه خوابگاه همیشگی نیست
-خببببب چرا همیشگی نیست
*خیلی سادس چون خوابگاه یه فاجعه بزرگه مخصوصا وقتی مختلط باشه
-آها گرفتم
*خیلی خب من دیگه میرم
-امممممم ولی من کلی خوراکی خریدم تا بیارم بخوریم (زحمت کشیدی🙄)
*بزارش یه وقت دیگه اما اگه خیلی عذاب وجدان داری بده ببرم تو راه بخورم🙂
-اوکی🙂🙂🙂
رفتم چند تا بسته خوراکی آوردم دادم بهش اونم خداحافظی کرد و رفت دقیقا پنج دقیقه بعد رفتن یونگی هارلی با قیافه خسته رسید خونه
-سلام
1سلام
-کجا بودی
1کارای دادگاهی داشتم
-اها
1ببخشید امروز نتونستم ببرمت برا شام
-مشکلی نیست چون کلا نمی تونستیم بریم
1چرا
-چون مهمون داشتیم
1عه کی بود
-جناب یونگی (ادای هارلی رو در میاره)
1اوومممم اوکی بعدا برام طعریف کن
-چی فک میکردم دوسش داری
1خببببب اون فقط خوشگلو جذابه من ظاهرشو دوس دارم ولی خبببب
-خب چی
1اوممممممم من پسر عمومو به اون ترجیح میدم (ای خاااااک تو دیگ قرمه سبزیت)
-اوه اونکیه
1بعدا بهت میگم الی الان خستم میرم بخوابم
ویو تهیونگ
حدود نیم ساعت دیگه یونگی اومد بیرون و رفت خونه منم سریع از کوچه پشتی روندم تا زود برسم خونه و اون نفهمه که دنبالش بودم
ادامه دارد......
شرایط 35 تا لایک و کامنت
۱۰.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.