part 169
#part_169
#رها
#یک_سال_بعد
رها-طاها طاهاااا طاهااا
طاها-جانم
رها-بچه کجاست؟
طاها-چیزه...نگران نباش رفته....جایی
رها_وا بچه ۵ ماهه کجا رفته؟
طاها-رفت با بچه ها بازی کنه
رها-طاها بچمو کجا بردی؟
شکیب-طاها یه پیج گوشتی چیزی بیار من نمتونم اینو باز کنم
رها-چیو میخوای باز کنی؟
طاها-هیچی هیچی تو برو
به سمت صدای شکیب رفتم که دیدم تو اتاق بالای چهار پایه وایستاده
رها-اونجا چیکار میکنی تو
شکیب-وای رها تو کی اومدی؟ هیچی دارم کولر درست میکنم
رها-وسط زمستون چیکار به کولر داری؟
شکیب-میخوان چکش کنم مطمئن شم برای تابستون سالمه
فریال-وای شکیب من نمیتونم تکون بخورم بعد تو رفتی اون بالا دنبال این کارای مسخره
شکیب-خانمم چرا بلند شدی خدا وکیلی تو با اون شکمت چطور جلوتو میبنی؟
فریال-ببند عزیزم بیا من نمیتونم سفره عقد تنهایی درست کنم الان نازی و مبین میرسن
یهو صدا بچه اومد
رها-این صداش از کجا میاد
طاها-تو حیاط ....اونجا داره با بچه ها بازی میکنه
رها-شکیب بیا پایین
شکیب-میخوای چیکار کنی؟
رها-بیا پایین کار دارم
مجبورش کردم بیاد پایین خودم رفتم بالا نگاه کردم که دیدم بچه تو کانال کولر
رها-وای طاهاااااااااا بچم این تو چیکار میکنه
طاها-بابا شلوغ میکرد بچه های دیگم اذیتش میکردن منم گذاشتمش اونجا هم راحت باشه هم بتونه همه جارو از اونجا نگاه کنه
رها-بیارش بیرون زودددددد
طاها-منم میخوام بیارمش مشکل اینجاست که نمیتونیم بازش کنیم
رها-طاهااااااا
فریال-شکیببببب
شکیب-پشمام اینا چشونه
فریال-شکیب بچه داره به دنیا میاد
شکیب-چیییییی؟؟؟
رها-طاها بچمو بیار بیرونننننن
از اون ورم یه بچه شروع کرد به داد و بیداد
بچه-عروس دوماه اومدن عروس دوماد اومدن
نازی-مبیننننننننننننننن
مبین-چته؟؟
نازی-پاشته کفشم شکست
مبین-خو چیکار کنم؟
نازی-تقصیر توعه تو گفتی اینو بگیرم درستش کن زوددددددددد
همونجور مونده بودم
فریال اونور جیغ میزد
نازی این طرف داد میزد
بچم از اینور گریه میکرد
فقط وایسادم و پوکر زل زدم به همه
وای من چقدر عاشق این خانواده احمقمم 😂💔
#شکلات_تلخ
#پایان
#رها
#یک_سال_بعد
رها-طاها طاهاااا طاهااا
طاها-جانم
رها-بچه کجاست؟
طاها-چیزه...نگران نباش رفته....جایی
رها_وا بچه ۵ ماهه کجا رفته؟
طاها-رفت با بچه ها بازی کنه
رها-طاها بچمو کجا بردی؟
شکیب-طاها یه پیج گوشتی چیزی بیار من نمتونم اینو باز کنم
رها-چیو میخوای باز کنی؟
طاها-هیچی هیچی تو برو
به سمت صدای شکیب رفتم که دیدم تو اتاق بالای چهار پایه وایستاده
رها-اونجا چیکار میکنی تو
شکیب-وای رها تو کی اومدی؟ هیچی دارم کولر درست میکنم
رها-وسط زمستون چیکار به کولر داری؟
شکیب-میخوان چکش کنم مطمئن شم برای تابستون سالمه
فریال-وای شکیب من نمیتونم تکون بخورم بعد تو رفتی اون بالا دنبال این کارای مسخره
شکیب-خانمم چرا بلند شدی خدا وکیلی تو با اون شکمت چطور جلوتو میبنی؟
فریال-ببند عزیزم بیا من نمیتونم سفره عقد تنهایی درست کنم الان نازی و مبین میرسن
یهو صدا بچه اومد
رها-این صداش از کجا میاد
طاها-تو حیاط ....اونجا داره با بچه ها بازی میکنه
رها-شکیب بیا پایین
شکیب-میخوای چیکار کنی؟
رها-بیا پایین کار دارم
مجبورش کردم بیاد پایین خودم رفتم بالا نگاه کردم که دیدم بچه تو کانال کولر
رها-وای طاهاااااااااا بچم این تو چیکار میکنه
طاها-بابا شلوغ میکرد بچه های دیگم اذیتش میکردن منم گذاشتمش اونجا هم راحت باشه هم بتونه همه جارو از اونجا نگاه کنه
رها-بیارش بیرون زودددددد
طاها-منم میخوام بیارمش مشکل اینجاست که نمیتونیم بازش کنیم
رها-طاهااااااا
فریال-شکیببببب
شکیب-پشمام اینا چشونه
فریال-شکیب بچه داره به دنیا میاد
شکیب-چیییییی؟؟؟
رها-طاها بچمو بیار بیرونننننن
از اون ورم یه بچه شروع کرد به داد و بیداد
بچه-عروس دوماه اومدن عروس دوماد اومدن
نازی-مبیننننننننننننننن
مبین-چته؟؟
نازی-پاشته کفشم شکست
مبین-خو چیکار کنم؟
نازی-تقصیر توعه تو گفتی اینو بگیرم درستش کن زوددددددددد
همونجور مونده بودم
فریال اونور جیغ میزد
نازی این طرف داد میزد
بچم از اینور گریه میکرد
فقط وایسادم و پوکر زل زدم به همه
وای من چقدر عاشق این خانواده احمقمم 😂💔
#شکلات_تلخ
#پایان
۷۲.۳k
۱۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.