part

#part_168
#رها
دوباره چشم گردوندم دور خونه
همه جا مرتب و تمیز بود
خنده ای روی لبام نشست
من موندم طاها چطور اینجا زندگی میکرد
چهار ساعت داشتم زمینو تی میکشیدم😐
رفتم سمت یخچال و بازش کردم
پوکر نگاه کردم تو یخچال و سیب نصفه نیمه رو در اوردم
الان این دقیقا اینجا چی میگه؟
خدایا یکم سلیقه به این طاها بده
در فریزر باز کردم که چشمم خورد به کنترل
واییی مگه میشه مگه داریم کنترل اینجا چیکار میکنه
صدای چرخیدن کلید توی قفل اومد و در باز شد
طاها-من اومدممم...خانم بروسلی کجایی نمیای استقبال همسر مهربان و زحمت کشت؟
رها-همسر مهربان و زحمت کش لطفا یه لحظه بیا
اومد تو آشپز خونه
طاها-جانم
کنترل بهش نشون دادم
طاها-وای اینو از کجا پیدا کردی میدونی چند وقته دنبالشم؟ کجا بود؟
رها-تو فریزر 😐
طاها-اونجا چیکار میکرد
رها-تو گذاشتی دیگه
طاها-سخنی ندارم😐😂
رها-نبایدم داشته باشی
طاها-راسی رها بچه ها شام میان اینجا
رها-پوف خوب شد خونه رو تمیز کردم
طاها-چی؟؟؟با این وضعت چرا کار میکنی آخه عزیز من؟
رها-عشقم دو ماهمه چهل ماهم نیست که درضمن بی تحرک بودن ممکنه واسه بچه خطر ناک باشه
طاها-جدی؟ پس زود تند سریع ۱۰ درو دور خونه بدو
رها-تا این حدم تحرک نه دیگه😐
طاها-پس چقدر
رها_ من امروز به اندازه کافی کار کردم تو فعال به فکر شام باش که من دیگه نمتونم تکون بخورم
طاها-چشم خانمم میگم پروانه بیاره
رها-جانم پروانه دیگه کدوم خریه؟😐(با حالت جیغ)
طاها-جررر رستورانه پروانه سر خیابونه😂
رها-کوفت
وسط دعوامون بود که در خونه رو زدن
حتما بچه ها بودن
رها-من میرم لباسمو عوض کنم توعم برو درو باز کن بعد زنگ بزن پروانه جونت شام بیاره
طاها-حسادت تا کجا واقعا😐😂؟
#شکلات_تلخ
دیدگاه ها (۳)

#part_169#رها#یک_سال_بعد رها-طاها طاهاااا طاهااا طاها-جانم ر...

بچه ها رمان به پایان رسید:)تا آخر خرداد نیستم:) ولی قول میدم...

#part_167#طاهابه رها خیره شدم که آروم تو بغلم خواب بودآخه چر...

#part_166#رهاداشتم به حرفای طاها گوش میکرد اشکام از گونم سرا...

پارت ٤ هزار و یک شبرسیدیم خونه خیلی بزرگ بودبا اون کیلیدی که...

سناریو بی تی اس

چیدمان🌈✨⋆.˚🌈༘⋆ 𝓝𝓪𝓱𝓪𝓵⋆. 𐙚 ̊ ⃢🏳️‍🌈ࡅ࡙ـہ ܠߊ‌ࡅ࡙ـڪ¿ܩߊ‌ࡅ࡙ܠܙ ܢ̣ܘ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط