تک پارتی لینو و گربههایش و قهر AT
تک پارتی : لینو و گربههایش و قهر AT
(لینو روی زمین نشسته و با گربههایش، سونی، دونی و لی، بازی میکند. او آنقدر غرق در بازی با گربههاست که انگار تو (AT) در اتاق حضور نداری. تو با اخم به لینو نگاه میکنی و احساس حسادت میکنی که او به گربهها بیشتر از تو توجه میکند.)
تو سعی میکنی توجه لینو را جلب کنی، اما او همچنان مشغول نوازش گربههاست. تو با ناامیدی آه میکشی و روی کاناپه مینشینی.
* تو (AT): (با صدای ناراحت) "لینو... یکم هم به من توجه کن."
(لینو سرش را بلند میکند و به تو نگاه میکند، اما دوباره به بازی با گربهها برمیگردد.)
* لینو: (با صدای مهربان) "عزیزم، صبر کن، الان بازی میکنم."
(تو با عصبانیت از روی کاناپه بلند میشوی و به سمت اتاق خواب میروی. لینو متوجه میشود که تو قهر کردهای. او گربهها را کنار میگذارد و به دنبال تو میآید.)
* لینو: (با صدای نگران) "عزیزم، چی شده؟ چرا قهر کردی؟"
* تو (AT): (با صدای ناراحت) "تو فقط به گربههات توجه میکنی. انگار من اصلا برات مهم نیستم."
(لینو آهی میکشد و تو را در آغوش میگیرد.)
* لینو: (با صدای مهربان) "عزیزم، من عاشق تو هستم. گربهها فقط گربه هستن، تو عشق منی."
* تو (AT): (با لبخند) "مطمئنی؟"
* لینو: "آره، صد در صد."
(لینو تو را میبوسد و میگوید که از این به بعد بیشتر به تو توجه خواهد کرد. تو هم میخندی و قهرت را فراموش میکنی. گربهها همیشه یک رقیب دوستداشتنی هستند.)
(لینو روی زمین نشسته و با گربههایش، سونی، دونی و لی، بازی میکند. او آنقدر غرق در بازی با گربههاست که انگار تو (AT) در اتاق حضور نداری. تو با اخم به لینو نگاه میکنی و احساس حسادت میکنی که او به گربهها بیشتر از تو توجه میکند.)
تو سعی میکنی توجه لینو را جلب کنی، اما او همچنان مشغول نوازش گربههاست. تو با ناامیدی آه میکشی و روی کاناپه مینشینی.
* تو (AT): (با صدای ناراحت) "لینو... یکم هم به من توجه کن."
(لینو سرش را بلند میکند و به تو نگاه میکند، اما دوباره به بازی با گربهها برمیگردد.)
* لینو: (با صدای مهربان) "عزیزم، صبر کن، الان بازی میکنم."
(تو با عصبانیت از روی کاناپه بلند میشوی و به سمت اتاق خواب میروی. لینو متوجه میشود که تو قهر کردهای. او گربهها را کنار میگذارد و به دنبال تو میآید.)
* لینو: (با صدای نگران) "عزیزم، چی شده؟ چرا قهر کردی؟"
* تو (AT): (با صدای ناراحت) "تو فقط به گربههات توجه میکنی. انگار من اصلا برات مهم نیستم."
(لینو آهی میکشد و تو را در آغوش میگیرد.)
* لینو: (با صدای مهربان) "عزیزم، من عاشق تو هستم. گربهها فقط گربه هستن، تو عشق منی."
* تو (AT): (با لبخند) "مطمئنی؟"
* لینو: "آره، صد در صد."
(لینو تو را میبوسد و میگوید که از این به بعد بیشتر به تو توجه خواهد کرد. تو هم میخندی و قهرت را فراموش میکنی. گربهها همیشه یک رقیب دوستداشتنی هستند.)
- ۵.۵k
- ۲۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط