بختیار علی
(۲۱)
کُرد بودنم، دردیست عمیق،
کُرد بودنم، دردیست که از آن
زخم میچکد!
(۲۲)
عشق،
گر خار هم باشد،
آدمی دوست ندارد،
از قلبش بیرون بکشد...
(۲۳)
اینجا، در دنیای من،
گرگها هم
دچار غم و غصههای بیپایان شدهاند
دیگر گوسفندها را نمیدرند
بلکه پای شمشالنوازی چوپان مینشینند و
های های گریه میکنند.
(۲۴)
عشق،
شمعیست که
با آتش دروغ فروزان میشود و
وقتی نسیم حقیقت
بر آن میوزد،
خاموش میشود.
(۲۵)
آدمی،
فقط در وقت عشق ورزیدن نمیتواند
نقش بازی کند!
فارغ از آن زمان
در تمام لحظات زندگیاش
هنرپیشهای ماهر است
که هیچکس پی به نقشش نخواهد برد.
(۲۶)
ما کُردها را در پستترین جای جهان قرار دادهاند!
اگر زمین مقعد داشت و
میخواست، رفع حاجت کند،
نخست ما کُردها را دفع میکرد!
ما کُردها نفرات اضافهی بشریتیم...
(۲۷)
بزرگترین راه برای
از هم پاشیده شدن، روابط انسانها،
پاره کردن پیوند آدمی با کتاب است.
(۲۸)
هیچ چیزی ترسناکتر از این نیست
که آدمی،
تمام عشق خویش را
به پای دیگری بریزد.
شعر: #بختیار_علی
برگردان: #زانا_کوردستانی
کُرد بودنم، دردیست عمیق،
کُرد بودنم، دردیست که از آن
زخم میچکد!
(۲۲)
عشق،
گر خار هم باشد،
آدمی دوست ندارد،
از قلبش بیرون بکشد...
(۲۳)
اینجا، در دنیای من،
گرگها هم
دچار غم و غصههای بیپایان شدهاند
دیگر گوسفندها را نمیدرند
بلکه پای شمشالنوازی چوپان مینشینند و
های های گریه میکنند.
(۲۴)
عشق،
شمعیست که
با آتش دروغ فروزان میشود و
وقتی نسیم حقیقت
بر آن میوزد،
خاموش میشود.
(۲۵)
آدمی،
فقط در وقت عشق ورزیدن نمیتواند
نقش بازی کند!
فارغ از آن زمان
در تمام لحظات زندگیاش
هنرپیشهای ماهر است
که هیچکس پی به نقشش نخواهد برد.
(۲۶)
ما کُردها را در پستترین جای جهان قرار دادهاند!
اگر زمین مقعد داشت و
میخواست، رفع حاجت کند،
نخست ما کُردها را دفع میکرد!
ما کُردها نفرات اضافهی بشریتیم...
(۲۷)
بزرگترین راه برای
از هم پاشیده شدن، روابط انسانها،
پاره کردن پیوند آدمی با کتاب است.
(۲۸)
هیچ چیزی ترسناکتر از این نیست
که آدمی،
تمام عشق خویش را
به پای دیگری بریزد.
شعر: #بختیار_علی
برگردان: #زانا_کوردستانی
۵۴۴
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.