ادامهی پارت دو

ادامه‌ی پارت دو

کوک: ا/ت میدونی چنددد نفر از پسرای دانشگاهتون قصد آزارتو داشتم ولی ما نزاشتیم... دستت درد نکنه بعد میگی روت حساس نیستیم... هیی(آهی کشیدو نشست رو مبل)
تهیونگم به نشانه‌ی تایید سر تکون میداد...
چشام چهارتا شده بود خیلی تعجب کرده بودم البته خب خوشحالم بودم...
گفتم: مَـ... ممنون... و رفتم تو اتاقم...
یه ذره نشستمو به حرفای ته و کوک فکر میکردم... با صدای کوبیدنه در اتاقم رشته افکارم پاره شد...

ادامه دارد...
حمایت... ۸ تا لایک... ۵ تا کامنت پارت بعدی...
حمایت های پارت یک عالی بود... مرسییی🥰😍😎
دیدگاه ها (۷۸)

پارت سه <یک عاشقانه‌ی بی صدا...> یه ذره نشستمو به حرفای ته و...

پارت ۴ {یک عاشقانه ی بی صدا...}

پارت دو {یک عاشقانه‌ی بی صدا...} شب شد بازم مثل همیشه ته و ک...

پارت یک [یک عاشقانه‌ی بی صدا:))] امروز خیلی روز خسته کننده ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط