p:𝟗
p:𝟗
(وقتی بهت اهمیت نمیداد و....🦋🦕🐬)
میا: سلام ( و بی تفاوت رفت)
یونا: دختره ی عوضی..
میا : چه زر زدیییی
یونا: هیچی گفتم دختره ی عوضی چیز بدی گفتم؟
مینا: ولش کن میااا
یونگی: یونا خفه شو
یونا : نه بزارین ببنیم میخواد چیکار کنه کنه این ع*ن خال*ص. ( ببخشید😬)
یونگی : خفه شوووووو( و به یونا سیلی زد)
یونا: اههه
میا: وا...
مینا: واییی
فیلیکس: یونگی تو چت شده پسر هاا؟
یونگی : تو بهتره دوست دختر عوضیتو جمع کنی ...
فیلیکس: یون...😠
یونگی: میا ...سریع بریم
( داخل هتل همون خونه )
میا: یونگی ؟!
یونگی: بخواب فقط
میا: باشه ...
( میا زیر پتوعه: الو؟ سلام مامان چیشده ؟ چی ؟ بابا ؟ دوشنبه ؟ یعنی 𝟒 روز دیگه ؟ ماماننننن نه ...
( فردا)
مینا: میااااا کجاییی ؟
میا: حالم بده ولم کن.
مینا: چی شده
میا: هق .... مامان میگه بابا میخواد منو شوهر بده من نمیخوام من یونگی رو دوست دارم .... مامان میگه اگه بهم اعتراف کرد با اون ازدواج میکنم اگه نه من باید با جیهوپ ازدواج کنم اون ...اون خیلی از من بدش میاد من هم همینطور اما بابام میشه باید با پسر عمو یعنی جیهوپ ازدواج کنم نمیخوااااااااام....
مینا: ببین اون تورو دوست داره پس تورو انتخاب میکنه ...پس بیا یکاری کنیم تا حد روز وقت داری؟
میا: 𝟒 روز
مینا: خب دیگه یعنی دوشنبه تو این چهار روز اون خودشو نشون میده و بعد بقیش به من اوکی باشه؟
میا: باشه ....
الان پارت بعد هم میزارم ...
(وقتی بهت اهمیت نمیداد و....🦋🦕🐬)
میا: سلام ( و بی تفاوت رفت)
یونا: دختره ی عوضی..
میا : چه زر زدیییی
یونا: هیچی گفتم دختره ی عوضی چیز بدی گفتم؟
مینا: ولش کن میااا
یونگی: یونا خفه شو
یونا : نه بزارین ببنیم میخواد چیکار کنه کنه این ع*ن خال*ص. ( ببخشید😬)
یونگی : خفه شوووووو( و به یونا سیلی زد)
یونا: اههه
میا: وا...
مینا: واییی
فیلیکس: یونگی تو چت شده پسر هاا؟
یونگی : تو بهتره دوست دختر عوضیتو جمع کنی ...
فیلیکس: یون...😠
یونگی: میا ...سریع بریم
( داخل هتل همون خونه )
میا: یونگی ؟!
یونگی: بخواب فقط
میا: باشه ...
( میا زیر پتوعه: الو؟ سلام مامان چیشده ؟ چی ؟ بابا ؟ دوشنبه ؟ یعنی 𝟒 روز دیگه ؟ ماماننننن نه ...
( فردا)
مینا: میااااا کجاییی ؟
میا: حالم بده ولم کن.
مینا: چی شده
میا: هق .... مامان میگه بابا میخواد منو شوهر بده من نمیخوام من یونگی رو دوست دارم .... مامان میگه اگه بهم اعتراف کرد با اون ازدواج میکنم اگه نه من باید با جیهوپ ازدواج کنم اون ...اون خیلی از من بدش میاد من هم همینطور اما بابام میشه باید با پسر عمو یعنی جیهوپ ازدواج کنم نمیخوااااااااام....
مینا: ببین اون تورو دوست داره پس تورو انتخاب میکنه ...پس بیا یکاری کنیم تا حد روز وقت داری؟
میا: 𝟒 روز
مینا: خب دیگه یعنی دوشنبه تو این چهار روز اون خودشو نشون میده و بعد بقیش به من اوکی باشه؟
میا: باشه ....
الان پارت بعد هم میزارم ...
۱۳.۰k
۲۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.