part.18
#part.18
از زبون دوروک:داشتم با سلدا بازی میکردم که حس کردم آسیه داره بیدار میشه، بلند شد لباسای خودشو و سلدا رو عوض کرد بعد هم به سلدا شیر داد، بچم تا شیر خورد خوابید😂🥺
بعد هم گذاشتش تو تخت ، خودش هم گرفت خوابید منم سر تخت همراه خوابیدم
فردا صبح
از زبون دوروک:امروز صبح قرار بود آسیه و سلدا مرخص بشن برای همین زود بلند شدم و رفتم کارای ترخیص رو انجام دادم وقتی اومدم آسیه داشت به سلدا شیر میداد، رفتم آروم سلدا رو بغل کردم و گذاشتم تو کریرش بعد هم کمک آسیه لباساشو تنش کردم و رفتیم تو ماشین
30 دقیقه بعد، میرسن خونه
(آسدور با سلدا میرن طبقه بالا، آسیه میره دوش بگیره، دوروک هم لباس سلدا رو عوض میکنه بعد هم بغلش میکنه و با شیشه شیر بهش شیر میده تا بخوابه )
.آسیه از حمام میزنه بیرون و میره تو اتاق.
آسیه:دوروک سلدا کوش؟
دوروک:خوابوندمش
-بابا شدن خیلی بتون میاد دوروک آتاکول🤏🏻💗
+برو سریع لباس بپوش بعد هم بیا موهاتو خشک کنم وگرنه سرما میخوری🥲
-مگه من بچم؟
+معلومه که نه قشنگم، فقط دوست دارم موهای خانوممو خودم خشک کنم، جرمه
(آسیه میخنده ،دوروک میره بغلش میکنه بعد هم میره بیرون تا آسیه لباس بپوشه )
آسیه:وقتی دوروک رفت منم رفتم لباس بپوشم ولی از لباسا دوروک یه دونه از تیشرتای پوشیدم با شورتک خودم بعد هم دوروکو صدا زدم که بیاد موهامو خشک کنه🤏🏻
از زبون دوروک:داشتم با سلدا بازی میکردم که حس کردم آسیه داره بیدار میشه، بلند شد لباسای خودشو و سلدا رو عوض کرد بعد هم به سلدا شیر داد، بچم تا شیر خورد خوابید😂🥺
بعد هم گذاشتش تو تخت ، خودش هم گرفت خوابید منم سر تخت همراه خوابیدم
فردا صبح
از زبون دوروک:امروز صبح قرار بود آسیه و سلدا مرخص بشن برای همین زود بلند شدم و رفتم کارای ترخیص رو انجام دادم وقتی اومدم آسیه داشت به سلدا شیر میداد، رفتم آروم سلدا رو بغل کردم و گذاشتم تو کریرش بعد هم کمک آسیه لباساشو تنش کردم و رفتیم تو ماشین
30 دقیقه بعد، میرسن خونه
(آسدور با سلدا میرن طبقه بالا، آسیه میره دوش بگیره، دوروک هم لباس سلدا رو عوض میکنه بعد هم بغلش میکنه و با شیشه شیر بهش شیر میده تا بخوابه )
.آسیه از حمام میزنه بیرون و میره تو اتاق.
آسیه:دوروک سلدا کوش؟
دوروک:خوابوندمش
-بابا شدن خیلی بتون میاد دوروک آتاکول🤏🏻💗
+برو سریع لباس بپوش بعد هم بیا موهاتو خشک کنم وگرنه سرما میخوری🥲
-مگه من بچم؟
+معلومه که نه قشنگم، فقط دوست دارم موهای خانوممو خودم خشک کنم، جرمه
(آسیه میخنده ،دوروک میره بغلش میکنه بعد هم میره بیرون تا آسیه لباس بپوشه )
آسیه:وقتی دوروک رفت منم رفتم لباس بپوشم ولی از لباسا دوروک یه دونه از تیشرتای پوشیدم با شورتک خودم بعد هم دوروکو صدا زدم که بیاد موهامو خشک کنه🤏🏻
۱.۹k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.