خیابان عشق / love street / پارت 1
#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_1
•┈┈┈┈°.𔘓.°┈┈┈┈•
ویو جونگکوک *
داشتم میدویدم به انتهای یه خیابون تاریک
همونطور که داشتم میدویدم یه سایه ترسناک پشتم داشت منو دنبال میکرد
نمیتونم باهاش مقابله کنم . همچنان داشتم میدویدم که رسیدم به ته خیابون
ولی .. بن بست بود!
برگشتم و همونطور که نفس نفس میزدم اون سایه به من رسید
آنقدر ترسیده بودم که دیگه جز تاریکی هیچی ندیدم
از خواب پریدم .
به ساعت بغلم نگاهی انداختم ساعت 2 شب بود
خیس عرق شده بودم .
هیچوقت .. هیچوقت نمیشد یه خواب خوب داشته باشم.
به سقف نگاه کردم : همه اینا کار توعه مگه نه؟
بعد اینکه دوش گرفتم یه لباس گرم کن پوشیدم و رفتم بیرون.
داشتم میدویدم تا آرومتر بشم
نفس کم آوردم و یکم وایسادم
رفتم سوپر مارکت یه آب گرفتم
همونطور که داشتم میخوردم یه صدایی از ته یکی از خیابون ها شنیدم
رفتم نزدیک تر چون هوا خیلی تاریک بود
آنقدر تاریک که هیچی نمیشد دید
فقط یه سایه محو
هرچی نزدیک تر میشدم واضع تر میشد
یه دختر بود ..
کوک: هی حالت خوبه ؟
جواب نداد
کوک: چیزی شده؟ اگه مشکلی هست میخواید ببرمتون بیمارستان؟
هیچی نمیگفت اما وقتی نزدیکش شدم تونستم ببینم از دستش داشت خون میچکید
کوک: وایسا زنگ میزنم اورژانس
+نه ! زنگ نزن خواهش میکنم بزار این زندگی کوفتی تموم شه
کوک: الان اولویت اینه نزارم بمیری
تا خواستم دکمه تماس رو بزنم از دستم کشیدش بیرون
کوک: تو دیوونه شدی؟ چرا میخوای بمیری؟
+ نمیتونم دیگه تحمل کنم .. هرشب همین آش و همین کاسه اس
کوک: منظورت چیه؟ بیا باهم حلش میکنیم فقط نمیر.
+ تو نمیفهمی هرشب از کابوس بیدار شدن یعنی چی! اون دنبالمه ..اون ...اون روحمو میخواد
حرف هاش منو یاد یچیزی انداخت
اونم مشکل منو داشت؟
کوک: یعنی داری میگی هرشب خواب یه سایه رو میبینی که دنبالته و آخر سر گیرت میندازه و از خواب میپری درسته؟
+ تو...تو از کجا میدونی؟
کوک: منم مثل توام! میتونیم به همدیگه کمک کنیم
خودمو بیشتر نزدیک به دختره کردم تا گوشی ازش بگیرم.
کم کم داشت رام میشد..
کوک: منم عین توام هرشب اونو میبینم..فقط بزار کمکت کنم ..
آروم دستش آورد جلو و گوشی بهم داد
خون روش ریخته شده بود
سریع با اورژانس تماس گرفتم و اومدن
تو بیمارستان یه اتاق وی آی پی براش گرفتم تا بتونیم راحت تر صحبت کنیم
چشماش آروم باز کرد و...
_________________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #ا.ت #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
•┈┈┈┈°.𔘓.°┈┈┈┈•
ویو جونگکوک *
داشتم میدویدم به انتهای یه خیابون تاریک
همونطور که داشتم میدویدم یه سایه ترسناک پشتم داشت منو دنبال میکرد
نمیتونم باهاش مقابله کنم . همچنان داشتم میدویدم که رسیدم به ته خیابون
ولی .. بن بست بود!
برگشتم و همونطور که نفس نفس میزدم اون سایه به من رسید
آنقدر ترسیده بودم که دیگه جز تاریکی هیچی ندیدم
از خواب پریدم .
به ساعت بغلم نگاهی انداختم ساعت 2 شب بود
خیس عرق شده بودم .
هیچوقت .. هیچوقت نمیشد یه خواب خوب داشته باشم.
به سقف نگاه کردم : همه اینا کار توعه مگه نه؟
بعد اینکه دوش گرفتم یه لباس گرم کن پوشیدم و رفتم بیرون.
داشتم میدویدم تا آرومتر بشم
نفس کم آوردم و یکم وایسادم
رفتم سوپر مارکت یه آب گرفتم
همونطور که داشتم میخوردم یه صدایی از ته یکی از خیابون ها شنیدم
رفتم نزدیک تر چون هوا خیلی تاریک بود
آنقدر تاریک که هیچی نمیشد دید
فقط یه سایه محو
هرچی نزدیک تر میشدم واضع تر میشد
یه دختر بود ..
کوک: هی حالت خوبه ؟
جواب نداد
کوک: چیزی شده؟ اگه مشکلی هست میخواید ببرمتون بیمارستان؟
هیچی نمیگفت اما وقتی نزدیکش شدم تونستم ببینم از دستش داشت خون میچکید
کوک: وایسا زنگ میزنم اورژانس
+نه ! زنگ نزن خواهش میکنم بزار این زندگی کوفتی تموم شه
کوک: الان اولویت اینه نزارم بمیری
تا خواستم دکمه تماس رو بزنم از دستم کشیدش بیرون
کوک: تو دیوونه شدی؟ چرا میخوای بمیری؟
+ نمیتونم دیگه تحمل کنم .. هرشب همین آش و همین کاسه اس
کوک: منظورت چیه؟ بیا باهم حلش میکنیم فقط نمیر.
+ تو نمیفهمی هرشب از کابوس بیدار شدن یعنی چی! اون دنبالمه ..اون ...اون روحمو میخواد
حرف هاش منو یاد یچیزی انداخت
اونم مشکل منو داشت؟
کوک: یعنی داری میگی هرشب خواب یه سایه رو میبینی که دنبالته و آخر سر گیرت میندازه و از خواب میپری درسته؟
+ تو...تو از کجا میدونی؟
کوک: منم مثل توام! میتونیم به همدیگه کمک کنیم
خودمو بیشتر نزدیک به دختره کردم تا گوشی ازش بگیرم.
کم کم داشت رام میشد..
کوک: منم عین توام هرشب اونو میبینم..فقط بزار کمکت کنم ..
آروم دستش آورد جلو و گوشی بهم داد
خون روش ریخته شده بود
سریع با اورژانس تماس گرفتم و اومدن
تو بیمارستان یه اتاق وی آی پی براش گرفتم تا بتونیم راحت تر صحبت کنیم
چشماش آروم باز کرد و...
_________________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #ا.ت #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
۷.۵k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.