عشق چیز خوبیه پارت
عشق چیز خوبیه پارت ۵
که یهو یه پسری رو دیدم که قیافش برام اشنا بود وقتی دقت کردم دیدم اکسمه بقض گلوم رو گرفت نزدیک بود بزنم زیر گریه
بهم خیانت کرد من از ته دلم دوسش داشتم ولی اون بهم خیانت کرد بعدش تازه وقتی بهش گفتم تو خیانت کردی گفت نه و از این زرا کوک رو دیدم که داره بهم نگاه میکنه کوک با نگرانی ازم پرسید
کوک : ات خوبی ؟ چیشده ؟
ات : خوبم هیچی ولش
کوک : نه بهم بگو ببینم کی اذیتت کرده
هر چه به کوک میگفتم خوبم هیچی ولش ول نمیکرد اخر سر برای اینکه ول کنه گفتم
ات : اون پسره که اونجاست ( اشاره میکنه ) اون اکسمه من اونو از ته دل دوست داشتم ولی اون بهم خیانت کرد
کوک : الان میرم پدرش رو در میارم
هر کار کردم نتونستم جلوی کوک رو بگیرم خیلی زور داره ، یهو کوک رفت سمت اکسم که اسمش لوسیفره و یه مشت زد تو دهنش
کوک : مرتیکه اشغال تو ات منو ناراحت کردی ( با داد زیاد )
لوسیفر : اونوقت تو کی باشی ؟
ات : ولش کن کوک بیا بریم
لوسیفر : که اینطور خانم کوچولو
ات : به من نگو خانم کوچولو تو من خیانت کردیییییی
لوسیفر : دلم خواست تو اصلا پایه نبودی
ات : مرتیکه اشغال برای چه چیز چرتی منو ول کردی
یهو لوسیفر اومد نزدیک و خواست لبم رو ببوسه منم وقتی دیدم داره میاد لبمو ببوسه الکل که اونجا بود رو برداشتمو پاشیدم روش تو این لحظه کوک هم بهش مشت زد
لوسیفر : من فعلا میرم ولی دارم برات خانم کوچولو
کوک : تو فقط نزدیک ات بیا تا بکشمت کوک داشت میرفت سمتش که گفتم
ات : کوک ولش بزار بره
که کوک ولش کرد
رفتیم خونه من رفتم توی اتاقم و سیاهی
ادامه دارد
که یهو یه پسری رو دیدم که قیافش برام اشنا بود وقتی دقت کردم دیدم اکسمه بقض گلوم رو گرفت نزدیک بود بزنم زیر گریه
بهم خیانت کرد من از ته دلم دوسش داشتم ولی اون بهم خیانت کرد بعدش تازه وقتی بهش گفتم تو خیانت کردی گفت نه و از این زرا کوک رو دیدم که داره بهم نگاه میکنه کوک با نگرانی ازم پرسید
کوک : ات خوبی ؟ چیشده ؟
ات : خوبم هیچی ولش
کوک : نه بهم بگو ببینم کی اذیتت کرده
هر چه به کوک میگفتم خوبم هیچی ولش ول نمیکرد اخر سر برای اینکه ول کنه گفتم
ات : اون پسره که اونجاست ( اشاره میکنه ) اون اکسمه من اونو از ته دل دوست داشتم ولی اون بهم خیانت کرد
کوک : الان میرم پدرش رو در میارم
هر کار کردم نتونستم جلوی کوک رو بگیرم خیلی زور داره ، یهو کوک رفت سمت اکسم که اسمش لوسیفره و یه مشت زد تو دهنش
کوک : مرتیکه اشغال تو ات منو ناراحت کردی ( با داد زیاد )
لوسیفر : اونوقت تو کی باشی ؟
ات : ولش کن کوک بیا بریم
لوسیفر : که اینطور خانم کوچولو
ات : به من نگو خانم کوچولو تو من خیانت کردیییییی
لوسیفر : دلم خواست تو اصلا پایه نبودی
ات : مرتیکه اشغال برای چه چیز چرتی منو ول کردی
یهو لوسیفر اومد نزدیک و خواست لبم رو ببوسه منم وقتی دیدم داره میاد لبمو ببوسه الکل که اونجا بود رو برداشتمو پاشیدم روش تو این لحظه کوک هم بهش مشت زد
لوسیفر : من فعلا میرم ولی دارم برات خانم کوچولو
کوک : تو فقط نزدیک ات بیا تا بکشمت کوک داشت میرفت سمتش که گفتم
ات : کوک ولش بزار بره
که کوک ولش کرد
رفتیم خونه من رفتم توی اتاقم و سیاهی
ادامه دارد
- ۲۸.۸k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط