پارت ۲۸ زندگی با بی تی اس
پارت ۲۸ زندگی با بی تی اس
کوک داشت مظلومانه به جین نگاه میکرد
جین : خب خب باشه برا جفتتون میگیرم
من و کوک از خوشحالی جیغ کشیدیم و پریدیم جین رو بغل کردیم
اعضا : ...............
جین داشت میرفت که برا من کوک شیرموز بگیره
که جیمین داد
میزنه
جیمین : برا من شیرکاکائو بگیر
جیهوپ : برا من شیر توت فرنگی بگیر
تهیونگ : برا من شیر ساده بگیر
شوگا : برا من شیر قهوه بگیر
نامجون : برا منم شیر قهوه بگیر
جین دمپایی که پاش بود رو در اورد و به سمت اعضا پرت کرد
ولی به جا اینکه بزنه تو سر اعضا صاف میخوره توسرمن
من : ایییی سرم شکست. جین چرا نشونه گیریت ضعیفه
جین بدو بدو اومد پیشم با دستم که رو سرم بود به جین نگاه کردم
جین به زور جلو خندشو گرفته بود
با خنده گفت
جین : خیلی قیافت کیوت شده
من : هی نخند زدی سرمو شکوندی بعد میخندی
جین اومد دستمو از رو سرم بلند کرد و سرمو بوس کرد و گفت
جین : الان خوب میشه
بعد بدو بدو رفت بیرون
من همینجور خشکم زده بود و به در نگاه میکردم
کوک : هی زنده ای با تو ام زنده ای نفس بکش اتفاقی نیفتاد نمیر نیازت داریم
کوک به نامجون گفت
کوک : برو ببین نفس میکشه
نامجون اومد بالا سرم
نامجون : سوگول جواب بده با تو ام
هی تکونم میداد ولی هیچ ری اکشنی نداشتم
شوگا با یه سطل اب یخ اومد بالا سرم همشو خالی کرد روم
ولی بازم هیچ ری اکشنی نداشتم
جیهوپ : الان نباید با پشت دست میخوابوند تو دهن شوگا
جیمین : فک نکنم چون ارمی دلش نمیاد شوگا رو بزنه
بعد پنج دقیقه جین برگشت
جین : این چرا اینجوری شده
کوک : از وقتی که سرشو بوس کردی همونطور مونده حتی شوگا یه سطل اب رو خالی کرده روش
جین یه شیرموز رو برداشت اورد جلو دماغم
من مثل ندید بدید ها با داد شیرموز رو ازش گرفتم
جین یه متر رفت عقب خرد زمین بقیه اعضا اومدن بالا سرش و
چیزایی که سفارش داده بودن رو از جین میگیرن بعد از اینکه شیر موزمو خوردم رفتم جین و بلند کردم
بعد نیم ساعت نامرعی شدم
سوزن و برداشتم و دستمو زخمی کردم
همه داشتیم با گوشیمون ور میرفتیم
من هی یه نگاه به عکس گربه تو گوشیم نگاه میکردم هی به شوگا
شوگا : چیه جن بالا سرم دیدی هی گوشیتو نگاه میکنی هی منو
من : نه
شوگا : پس چرا شش ساعت تمام اجزای بدنم رو داری دید میزنی
من : یه چی بگم
شوگا : بگو
من : یه کاری میکنی
شوگا : چه کاری
من : میشه ادا گربه ها رو در بیاری
شوگا : چه زری زدی الان
من : میشه ادا گربه ها رو در بیاری خواهش میکنم اوپااا تلو خودا گولبه سو
شوگا : اااهههه باشه حالا چیکار کنم
من : اممم خب یه لحظه وایسا
بدو بدو رفتم تو اتاقم یه تل که شبیه گوش گربه بود رو اوردم و گذاشتم رو سر شوگا
اعضا از خنده داشتن می ترکیدن
شوگا : مرض
شوگا : فقط همین
کوک داشت مظلومانه به جین نگاه میکرد
جین : خب خب باشه برا جفتتون میگیرم
من و کوک از خوشحالی جیغ کشیدیم و پریدیم جین رو بغل کردیم
اعضا : ...............
جین داشت میرفت که برا من کوک شیرموز بگیره
که جیمین داد
میزنه
جیمین : برا من شیرکاکائو بگیر
جیهوپ : برا من شیر توت فرنگی بگیر
تهیونگ : برا من شیر ساده بگیر
شوگا : برا من شیر قهوه بگیر
نامجون : برا منم شیر قهوه بگیر
جین دمپایی که پاش بود رو در اورد و به سمت اعضا پرت کرد
ولی به جا اینکه بزنه تو سر اعضا صاف میخوره توسرمن
من : ایییی سرم شکست. جین چرا نشونه گیریت ضعیفه
جین بدو بدو اومد پیشم با دستم که رو سرم بود به جین نگاه کردم
جین به زور جلو خندشو گرفته بود
با خنده گفت
جین : خیلی قیافت کیوت شده
من : هی نخند زدی سرمو شکوندی بعد میخندی
جین اومد دستمو از رو سرم بلند کرد و سرمو بوس کرد و گفت
جین : الان خوب میشه
بعد بدو بدو رفت بیرون
من همینجور خشکم زده بود و به در نگاه میکردم
کوک : هی زنده ای با تو ام زنده ای نفس بکش اتفاقی نیفتاد نمیر نیازت داریم
کوک به نامجون گفت
کوک : برو ببین نفس میکشه
نامجون اومد بالا سرم
نامجون : سوگول جواب بده با تو ام
هی تکونم میداد ولی هیچ ری اکشنی نداشتم
شوگا با یه سطل اب یخ اومد بالا سرم همشو خالی کرد روم
ولی بازم هیچ ری اکشنی نداشتم
جیهوپ : الان نباید با پشت دست میخوابوند تو دهن شوگا
جیمین : فک نکنم چون ارمی دلش نمیاد شوگا رو بزنه
بعد پنج دقیقه جین برگشت
جین : این چرا اینجوری شده
کوک : از وقتی که سرشو بوس کردی همونطور مونده حتی شوگا یه سطل اب رو خالی کرده روش
جین یه شیرموز رو برداشت اورد جلو دماغم
من مثل ندید بدید ها با داد شیرموز رو ازش گرفتم
جین یه متر رفت عقب خرد زمین بقیه اعضا اومدن بالا سرش و
چیزایی که سفارش داده بودن رو از جین میگیرن بعد از اینکه شیر موزمو خوردم رفتم جین و بلند کردم
بعد نیم ساعت نامرعی شدم
سوزن و برداشتم و دستمو زخمی کردم
همه داشتیم با گوشیمون ور میرفتیم
من هی یه نگاه به عکس گربه تو گوشیم نگاه میکردم هی به شوگا
شوگا : چیه جن بالا سرم دیدی هی گوشیتو نگاه میکنی هی منو
من : نه
شوگا : پس چرا شش ساعت تمام اجزای بدنم رو داری دید میزنی
من : یه چی بگم
شوگا : بگو
من : یه کاری میکنی
شوگا : چه کاری
من : میشه ادا گربه ها رو در بیاری
شوگا : چه زری زدی الان
من : میشه ادا گربه ها رو در بیاری خواهش میکنم اوپااا تلو خودا گولبه سو
شوگا : اااهههه باشه حالا چیکار کنم
من : اممم خب یه لحظه وایسا
بدو بدو رفتم تو اتاقم یه تل که شبیه گوش گربه بود رو اوردم و گذاشتم رو سر شوگا
اعضا از خنده داشتن می ترکیدن
شوگا : مرض
شوگا : فقط همین
۴۵.۰k
۲۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.