پارت ۲۹ زندگی با بی تی اس
پارت ۲۹ زندگی با بی تی اس
من : نه صبر کن
بدو بدو رفتم وسایل ارایشی و سیبیل گربه رو اوردم
شوگا : یا خدا
تل رو از سرش برداشتم و شروع کردم به شونه کردن موهاش
موهاشو اوردم رو پیشونیش
من : اها الان درست شد
با رژ لب قرمز لبشو رژ زدم
خیلی کیوت شده بود
با سایه سفید شروع کردم به رنگ کردن صورتش
بعد اینکه رنگ کردن صورتش تموم شد سیبیل ها رو چسبوندم
من با ذوق : وووویییئ کپ گربه های ملوس شدی ااا اخرین چیز مونده
رفتم و لباس گربه ای اوردم و به شوگا دادم
من : بپوشش
شوگا : چرا عقلمو دادم دست تو
شوگا با غر غر بالاخره پوشید زیپ رو بستم کلاهشو سرش کردم
من : خب الان چهار دست و پا شو
شوگا : چیییی
بهش نشون دادم چجوری شوگا با نق زدن چهار دست و پا شد
کوک اومد پیش شوگا دم لباس رو گرفت
کوک : ووووووههوو شوگا دم در اورد
شوگا : خفه شو
من : حالا میو میو کن
قیافه شوکا دیدنی بود
شوکا با پنگولا نداشتم تیک تیکت میکنم
من : مسخره بازی در نیار میو میو کن
شوگا : میوووو میو وووووو میو وووووو
همراه میو میو کردن راه برو
شوگا درحالی که چهار دست و پا راه میرفت و میزد تو سر خودش میگفت : میوووووووووووو یه فحش بهم میداد میو وووووو یه فحش دیگه
اعضا از خنده پاره شده بودن
منم داشتم از خنده کیف لوازم ارایش رو گاز میزدم
همچنان شوگا : میو وووووو این بازی مسخره کی تموم میشه
چهار دست و پا اومد پیشم و یه نگاه معصومانه بهم کرد
قلبم داشت اب میشد که یه دفعه زبونشو اورد بیرون و صورتمو لیس زد
من صورتمو مچاله کردم
اعضا یه لحظه نفسشونو تو سینه حبس کرده بودن
من با داد : شوگا ااااااا
افتادم دنبالش مثل گربه ها فرار کرد روبه رومون میزنه بود شوگا پیچید اونور من حواسم نبود با سر و کمر رفتم تو میز خوردم زمین یه دستمو رو سرم یکی دستمو رو کمرم گذاشتم و داد زدم
من : نه صبر کن
بدو بدو رفتم وسایل ارایشی و سیبیل گربه رو اوردم
شوگا : یا خدا
تل رو از سرش برداشتم و شروع کردم به شونه کردن موهاش
موهاشو اوردم رو پیشونیش
من : اها الان درست شد
با رژ لب قرمز لبشو رژ زدم
خیلی کیوت شده بود
با سایه سفید شروع کردم به رنگ کردن صورتش
بعد اینکه رنگ کردن صورتش تموم شد سیبیل ها رو چسبوندم
من با ذوق : وووویییئ کپ گربه های ملوس شدی ااا اخرین چیز مونده
رفتم و لباس گربه ای اوردم و به شوگا دادم
من : بپوشش
شوگا : چرا عقلمو دادم دست تو
شوگا با غر غر بالاخره پوشید زیپ رو بستم کلاهشو سرش کردم
من : خب الان چهار دست و پا شو
شوگا : چیییی
بهش نشون دادم چجوری شوگا با نق زدن چهار دست و پا شد
کوک اومد پیش شوگا دم لباس رو گرفت
کوک : ووووووههوو شوگا دم در اورد
شوگا : خفه شو
من : حالا میو میو کن
قیافه شوکا دیدنی بود
شوکا با پنگولا نداشتم تیک تیکت میکنم
من : مسخره بازی در نیار میو میو کن
شوگا : میوووو میو وووووو میو وووووو
همراه میو میو کردن راه برو
شوگا درحالی که چهار دست و پا راه میرفت و میزد تو سر خودش میگفت : میوووووووووووو یه فحش بهم میداد میو وووووو یه فحش دیگه
اعضا از خنده پاره شده بودن
منم داشتم از خنده کیف لوازم ارایش رو گاز میزدم
همچنان شوگا : میو وووووو این بازی مسخره کی تموم میشه
چهار دست و پا اومد پیشم و یه نگاه معصومانه بهم کرد
قلبم داشت اب میشد که یه دفعه زبونشو اورد بیرون و صورتمو لیس زد
من صورتمو مچاله کردم
اعضا یه لحظه نفسشونو تو سینه حبس کرده بودن
من با داد : شوگا ااااااا
افتادم دنبالش مثل گربه ها فرار کرد روبه رومون میزنه بود شوگا پیچید اونور من حواسم نبود با سر و کمر رفتم تو میز خوردم زمین یه دستمو رو سرم یکی دستمو رو کمرم گذاشتم و داد زدم
۱۷.۱k
۲۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.