زندگی را آنچنان سخت مگیر
زندگی را آنچنان سخت مگیر
من نمی گیرم هیچ
آنچنان سخت مگیر، که من نمی میرم هیچ
من نمی گیرم هیچ
جا ی شکرش باقیست ، تن سالم دارم
گردنی امن و امان از تیغ ظالم دارم
آبرویی آنچنان و بر و رویی کم و بیش
دست بی آز و طمع دارم و
سر درون لاک دل خویش
نه دلم در پی آزار کسی ست
نه نگاهم شور ، بر گرمی بازار کسی ست
وضع من عالی نیست
جا ی شکرش باقیست ، خانه ام خالی نیست
یک سماور دارم ، که در آن می جوشد
جانمازی هم هست ، بر سر طاقچه اش
سفره نانی هم هست ، که پراست ، شکرخدا
پر از نان لواش
قاب عکسی ست به دیوار اطاق آویزان
یادگاری ست که از مادر پیرم دارم ،
بر سر سفره ئ عقد
پدرم تا امروز همچنان مظلوم ست
توی عکس از نگاهش پیداست
جا ی شکرش باقیست ، خانه ام خالی نیست
گربه یی هست ، کزآن زن همسایه ئ ماست
صبحهامی آید، به غذا ی سردشب مانده ئ ما
روزگاریست که عادت دارد
جا ی شکرش باقیست ، خانه ام خالی نیست
تو حیاط خونه مون
اونطرف کنار حوضش یه تلمبه س
توی حوضش سه چهار تا
ماهیهای قرمز گرد و قلمبه س
رو درخت دم حوض
پر از گنجشکها ی ریزو درشته
پر از کلاغها ی تشنه و گشنه
عصرا دیدن داره
انقدر شلوغ پلوغ تو حیاط
انگاری جلو سینماس و
پنداری شبها ی جمعه س
جا ی شکرش باقیست ، نفسی هست هنوز
که هنوز می آید زندگی را آنچنان سخت مگیر
عکسهایی از روز 13 فروردین ماه 1398
من نمی گیرم هیچ
آنچنان سخت مگیر، که من نمی میرم هیچ
من نمی گیرم هیچ
جا ی شکرش باقیست ، تن سالم دارم
گردنی امن و امان از تیغ ظالم دارم
آبرویی آنچنان و بر و رویی کم و بیش
دست بی آز و طمع دارم و
سر درون لاک دل خویش
نه دلم در پی آزار کسی ست
نه نگاهم شور ، بر گرمی بازار کسی ست
وضع من عالی نیست
جا ی شکرش باقیست ، خانه ام خالی نیست
یک سماور دارم ، که در آن می جوشد
جانمازی هم هست ، بر سر طاقچه اش
سفره نانی هم هست ، که پراست ، شکرخدا
پر از نان لواش
قاب عکسی ست به دیوار اطاق آویزان
یادگاری ست که از مادر پیرم دارم ،
بر سر سفره ئ عقد
پدرم تا امروز همچنان مظلوم ست
توی عکس از نگاهش پیداست
جا ی شکرش باقیست ، خانه ام خالی نیست
گربه یی هست ، کزآن زن همسایه ئ ماست
صبحهامی آید، به غذا ی سردشب مانده ئ ما
روزگاریست که عادت دارد
جا ی شکرش باقیست ، خانه ام خالی نیست
تو حیاط خونه مون
اونطرف کنار حوضش یه تلمبه س
توی حوضش سه چهار تا
ماهیهای قرمز گرد و قلمبه س
رو درخت دم حوض
پر از گنجشکها ی ریزو درشته
پر از کلاغها ی تشنه و گشنه
عصرا دیدن داره
انقدر شلوغ پلوغ تو حیاط
انگاری جلو سینماس و
پنداری شبها ی جمعه س
جا ی شکرش باقیست ، نفسی هست هنوز
که هنوز می آید زندگی را آنچنان سخت مگیر
عکسهایی از روز 13 فروردین ماه 1398
- ۱.۵k
- ۱۳ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط