چند پارتی

چند پارتی
از تهیونگ
پارت ۱
چند ماهی میشد که خدمتکار تهیونگ بود
تهیونگ
همیشه باهاش خوب رفتار میکرد، توی این مدت
عاشقش شده بود مگه میشه عاشق این مرد نشد ؟!
ولی خب چطور میتونست بهش بگه امکان نداشت
تهیونگ ایدول بود و اون یه خدمتکار!
فقط شبا میدیدش چند وقتی بود که شبا باهم شام
میخوردن اینم به خاطر قلب مهربون تهیونگ بود که
اصرار میکرد شام بخوره و بعد بره.
یه شب که از شبای دیگ خسته تر بود قبل از اینکه
تهیونگ بیاد خونه روی کاناپه همونطوری که نشسته
بود خوابش میگیره . تهیونگ چند بار زنگ در رو
میزنه اما متوجه نمیشه اون با کلید در خونه رو باز
میکنه و میاد تو، ا/ت رو میبینه که رو کاناپه خوابش
برده.
+ اوه اینو ببین چطوری خوابش برده حتما روز سختی
براش بوده.
تهیونگ به سمتش میاد موهای که روی صورتش
ریخته بودن رو اروم کنار میزنه و یه پتو میاره روش
میکشه بعدش میشینه روی مبل کناری به ا/ت خیره
دیدگاه ها (۰)

چند پارتی تهیونگپارت ۲میشه اجزای صورتش رو از نظر میگذرونه اب...

چند پارتیتهیونگپارت ۳دست و پاش رو گم میکنه از این بابت که خو...

#سناریو وقتی عکسشون والپیپر گوشیتهنامجون:خجالت میکشه*اوه این...

#سناریو وقتی بادیگاردشی و روت کراش دارهنامجون:هر روز با تو ن...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط