به روی خودم نمی آوردم

به روی خودم نمی آوردم !
حتی نگاهت
بوی رفتن می داد ...
دیگر نه پیراهن گل گلی ات را می پوشیدی
که عاشقش بودم ،
و نه رژ قرمزت را می زدی
که همیشه حواسم را پرت می کرد

رفتنت
پای پنجره را
از همه ی کوچه ها بریده است

#بهنام_محبی_فر
دیدگاه ها (۱)

دشوارترین شکنجه این بود که ما یک به یک به درون خویش تبعید شد...

تو رفته ای ومنتازه عاشقت شده ام...#رضا_کاظمی.

عشق یعنی...خیابان به خیابان همه را رد کنی...ناگهان سر یک کوچ...

اینکه میگوییم :بالاخره یکی میاید که مارا بلدباشدتسکینی بیش ن...

هنوز هیچی نشده شروع کردم

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط