چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود

چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود

ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

#حافظ

1
دیدگاه ها (۳)

برای کسی دل به دریا بزنید؛که همسفر بخواهد،نه قایق... h1

غمت ناخوانده مهمانی ست هر شب در سرای مناگر یک شب تو خود مهما...

میزنم کبریت بر تنهایی امتا بسوزد ریشه بیتابی اممیروم تا هر چ...

خیلی وقتها آدمابرای اینکه رو قولشون وایسندقولشون رو زیر پا م...

نوار قلب در جریان خون:چرا اگر انگشت بریده خود که قطرات خون ا...

نوار قلب در جریان خون:چرا اگر انگشت بریده خود که قطرات خون ا...

بیچاره دل هیچ ندید از گذار عمرحضرت حافظروزگاریست که دل چهره ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط