این شد که افتادم به خرید لباس های مارک و معروف اولش حتی

💐این شد که افتادم به خرید لباس های مارک و معروف. اولش حتی مغازه هاشان را بلد نبودم. اولین بار که رفتم شین جوکو، سرگیجه گرفته بودم از آن همه پاساژ و مرکز خرید.

💐بارهای اولی که می رفتم توی مغازه ها با دیدن قیمت ها سرم سوت می کشید. حتی دو سه بار اول خرید نکردم و از مغازه آمدم بیرون. آمدم پشت شیشه ایستادم به تماشای مغازه و لباس هایش. لباس های «گوچی » یکی از مارک هایی بود که هانیکو زیاد می پوشید.

💐یک وقت به خودم آمدم، دیدم سه ساعت است جلوی مغازه ایستاده‌ام و زل زده ام به لباس ها. بالاخره بار سوم برخوردم به حراج فصل مغازه و یک بلوز شیری با یقه گیپور خریدم. روز بعد که لباس را پوشیدم، دیدم که چشم هانیکو برق زد.حتی برای لحظه ای لبخند نرمی هم زد.

💐این شد که دو روز بعد رفتم ویک جفت کفش ایتالیایی اسپرت خریدم. هفته‌ی بعدش شلوار تیگو. وهمین شد که بالاخره یخ هانیکو آب شد و باهم دوست شدیم. حالا تعداد دوستانم توی دانشگاه بیشتر و بیشتر می شد.

#تولد_در_توکیو
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۱)

💐تنها چیزی که ذهنم راحت قبولش می کرد، یکتایی خدا بود. اصلاً ...

💐کم کم متوجه شدم اسلام نه تنها یک دین تروریستی نیست، بلکه خی...

💐کتاب تولد در توکیو روایت شیرین و پرفراز و نشیب زندگی خانم ا...

🚨 پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسه در پی اظهارا...

خب اینم پارت 13 😁البته چون حوصلم سر رفته بود دادم وگرنه هنو...

دختر سایهPart=17رفتیم به سمت کافه نشستیم کنار چان و هر کس سف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط