کاش می شد شبی زمستانی با تو در کوچه ای قدم بزنم

کاش می شد شبی زمستانی با تو در کوچه ای قدم بزنم
تو برایم غزل که میخوانی ، من برایت از عشق دم بزنم
با منی ترس را بران از خود ،من از آن مردهای غیرتی ام
یک نفر عاشقت شود کافیست تا که یک شهر را بهم بزنم
#سید_تقی_حسینی
دیدگاه ها (۳)

چشمان تو مستعمره ی من شده امروزتیمور اگر در طلب فتح تو لنگ ا...

من نمی گیرم چرا تصویر چشمان تو را ؟دستگاه ذهن من باید خطا کم...

...رویای رود باش ، غزل در مَصَب بریز! شط الشراب باش به شط ال...

❤..آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منماین چنین عشق تو در سینه ن...

یک نفر تو خیابونای مغز من همیشه راه میره قدم میزنه . خیابونا...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

دروغ چرا، من هنوز هم پشتِ درِ پروفایل اینستاگرامت، تلگرامت و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط