پارت ۵
پارت ۵
دیانا:شب شد رفتم فیلم دیدم و خوابیدم
ارسلان:رفتم دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم ممد غذا گرفته خوردیم بهعدش رفتیم ps4 بازی بازی کردم دیدیم
ساعت شده ۳ رفتیم خوابیدیم ممد صبح بیدارمون کرد
رفتم دم در خونه دیانا پیام دادم بیاد پایین
دیانا:دیدیم ارسلان پیام داده که بیا پایین اماده شدم
رفتم پایین راه افتادیم به سمت پارک رسیدیم
ارسلان:میخوام بهت یه چیزی رو بگم
دیانا:جانم چیزی شده
ارسلان:از موقعی که دیدمت یه حسی بهت داشتم
دیانا:راستش منم از اون اولی که دیدم عاشفت شدم
ارسلان:میشه مال من باشی؟
دیانا:مکث کردم بعدش گفتم اره
پریدم بغلش
(از اینجا به بعد و من ننوشتم بقالی سر کوچه نوشته)
ارسلان اروم لبش و گذاشت رو لبم منم همراهیش کردم لبش خیلی طعم خوبی میداد داشت
دیانا:شب شد رفتم فیلم دیدم و خوابیدم
ارسلان:رفتم دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم ممد غذا گرفته خوردیم بهعدش رفتیم ps4 بازی بازی کردم دیدیم
ساعت شده ۳ رفتیم خوابیدیم ممد صبح بیدارمون کرد
رفتم دم در خونه دیانا پیام دادم بیاد پایین
دیانا:دیدیم ارسلان پیام داده که بیا پایین اماده شدم
رفتم پایین راه افتادیم به سمت پارک رسیدیم
ارسلان:میخوام بهت یه چیزی رو بگم
دیانا:جانم چیزی شده
ارسلان:از موقعی که دیدمت یه حسی بهت داشتم
دیانا:راستش منم از اون اولی که دیدم عاشفت شدم
ارسلان:میشه مال من باشی؟
دیانا:مکث کردم بعدش گفتم اره
پریدم بغلش
(از اینجا به بعد و من ننوشتم بقالی سر کوچه نوشته)
ارسلان اروم لبش و گذاشت رو لبم منم همراهیش کردم لبش خیلی طعم خوبی میداد داشت
۳۸.۱k
۱۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.