پارت ۴
پارت ۴
دیانا رو که رسوندم رفتم خونه
دوش گرفتم و بعدش رفتم درس خوندم دیدم شده ساعت ۵ رفتن اماده شدم به دیانا هم گفتم اماده شه رفتم دنبال دیانا اومد پایین سوار ماشین شد
دیانا:تو راه صحبت کردیم در مورد ادیت ویدیو های صبح
رسیدیم کافه منو ارسلان بغل
هم نشستیم ارسلان قهوه اسپرسو سفارش داد منم موهیتو خوردیم رفتیم رستوران شام مون و خوردیم
ارسلان:با متین و محمد و
امیر و محراب رفیق صمیمی شده بودم و خونه مجردی گرفته بودیم صبح تا امشب با هم بخوابیم
رفتیم دم ماشینا دیانا نشست تو ماشین
رفتم به پسرا گفتم من از دیونا خوشم میاد
پسرا گفتن:معلومه برو فردا بهش بگو حستو
دیانا رو که رسوندم رفتم خونه
دوش گرفتم و بعدش رفتم درس خوندم دیدم شده ساعت ۵ رفتن اماده شدم به دیانا هم گفتم اماده شه رفتم دنبال دیانا اومد پایین سوار ماشین شد
دیانا:تو راه صحبت کردیم در مورد ادیت ویدیو های صبح
رسیدیم کافه منو ارسلان بغل
هم نشستیم ارسلان قهوه اسپرسو سفارش داد منم موهیتو خوردیم رفتیم رستوران شام مون و خوردیم
ارسلان:با متین و محمد و
امیر و محراب رفیق صمیمی شده بودم و خونه مجردی گرفته بودیم صبح تا امشب با هم بخوابیم
رفتیم دم ماشینا دیانا نشست تو ماشین
رفتم به پسرا گفتم من از دیونا خوشم میاد
پسرا گفتن:معلومه برو فردا بهش بگو حستو
۴۹.۰k
۱۲ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.