خب خب خب.
خب خب خب.
سلام بر و بچ! چخبر؟
من هنوز امتحانام تموم نشده ولی میخوام امروز یه دوتا پارت براتون آپ کنم.
ولی به این کاور دقت نمایید. این یه داستان داره...وایسید تعریف کنم. البته این داستان درباره خودمه
یه رو خیلی عادی که پنجشنبه بود روی مبل نشسته بودم . تبلتم و گرفتم (اگر میخواید مدلش و بدونید سامسونگ A⁷ tab) بعد اینترنت و روشن کردم. رفتم توی ایتا، بعد روبیکا و بعد ویسگون چند تا پارت خوندم. رفتم فیلتر شکنم و روشن کردم.
رفتم توی توییت و طنز های فارسی و ایرانی خوندن و جر خوردم از خنده (دقت کنید جر خوردن توی این قسمت خیلی مهمه)
بعد رفتم توی اینستا رفتم توی اکسپلور و چند تا پست دیدم. و دوباره جر خوردم از بعضی هاشون.
رفتم توی تلگرام با دختر خالم حرف زدم. و رفتم توی کانال آخرین خبر و از اینکه شنبه رو تعطیل نکردن عصابم خورد شد :/
و بعد رفتم واتپد و دوباره فیک خوندم.
ولیییی
رفتم توی پینترست.
درسته رفتم توی پینترست و از اونجایی که زیاد برای کاور فیک هام عکس از بارداری کوک و جیمین میگشتم.
ناگهان چشمم به این کاور/عکس خورد.
رفتم توش دیدم باید برم توی واتپد
رفتم توی واتپد خوشبختانه فیکه ایرانی بودی و لازم نبود که بخوام از ترجمه گر استفاده کنم.
بعدش فیک و که خوندم فهمیدم کاپل فیک تهمین بوده و امپرگ هم بوده.
یه روز ته و جیمین که آخرای ماه بارداری جیمین بوده میرن جنگل. ولی از شانس بدشون پسرشون به دنیا میاد. بدون هیج دکتری و کمکی که اونجا باشه. تهیونگ که جیمین و توی جنگل ول کرده بود و داشت دنبال یه جایه مناسب برای زایمان جیمین میگشت چشمش به یه کلبه میخوره. میره داخل کلبه رو میبینه و چشمش به تخت و وسایلی که اونجا میشه زندگی کرد میخوره.
سریع جیمین و بر میداره و میرن اونجا. نمیدونم آب از کجا میاره ولی با کمک کمی جزئیات و درد بچه به دنیا میاد.
میخواستم که کیمیاگر هم مثل همین باشه ولی یادم افتاد که جیمین دوقلو بارداره 🤣🧔🏻♀️🤦🏻♀️👩🦼
پس گفتم میزارم برای فیک بعدی که کاپلش تهکوکه و امپرگه.
بلههههه مژده مژده فیک جدید ولی کیمیاگر هم داره تموم میشه.
هعیییی...ولی شاید بتونم کاری کنم که دقیقا مثل همین فیکه که خوندم شه 😈
نمیدونید که چه برنامه هایی دارم .😈
اوکی پس بریم سراغ پارتتت
سلام بر و بچ! چخبر؟
من هنوز امتحانام تموم نشده ولی میخوام امروز یه دوتا پارت براتون آپ کنم.
ولی به این کاور دقت نمایید. این یه داستان داره...وایسید تعریف کنم. البته این داستان درباره خودمه
یه رو خیلی عادی که پنجشنبه بود روی مبل نشسته بودم . تبلتم و گرفتم (اگر میخواید مدلش و بدونید سامسونگ A⁷ tab) بعد اینترنت و روشن کردم. رفتم توی ایتا، بعد روبیکا و بعد ویسگون چند تا پارت خوندم. رفتم فیلتر شکنم و روشن کردم.
رفتم توی توییت و طنز های فارسی و ایرانی خوندن و جر خوردم از خنده (دقت کنید جر خوردن توی این قسمت خیلی مهمه)
بعد رفتم توی اینستا رفتم توی اکسپلور و چند تا پست دیدم. و دوباره جر خوردم از بعضی هاشون.
رفتم توی تلگرام با دختر خالم حرف زدم. و رفتم توی کانال آخرین خبر و از اینکه شنبه رو تعطیل نکردن عصابم خورد شد :/
و بعد رفتم واتپد و دوباره فیک خوندم.
ولیییی
رفتم توی پینترست.
درسته رفتم توی پینترست و از اونجایی که زیاد برای کاور فیک هام عکس از بارداری کوک و جیمین میگشتم.
ناگهان چشمم به این کاور/عکس خورد.
رفتم توش دیدم باید برم توی واتپد
رفتم توی واتپد خوشبختانه فیکه ایرانی بودی و لازم نبود که بخوام از ترجمه گر استفاده کنم.
بعدش فیک و که خوندم فهمیدم کاپل فیک تهمین بوده و امپرگ هم بوده.
یه روز ته و جیمین که آخرای ماه بارداری جیمین بوده میرن جنگل. ولی از شانس بدشون پسرشون به دنیا میاد. بدون هیج دکتری و کمکی که اونجا باشه. تهیونگ که جیمین و توی جنگل ول کرده بود و داشت دنبال یه جایه مناسب برای زایمان جیمین میگشت چشمش به یه کلبه میخوره. میره داخل کلبه رو میبینه و چشمش به تخت و وسایلی که اونجا میشه زندگی کرد میخوره.
سریع جیمین و بر میداره و میرن اونجا. نمیدونم آب از کجا میاره ولی با کمک کمی جزئیات و درد بچه به دنیا میاد.
میخواستم که کیمیاگر هم مثل همین باشه ولی یادم افتاد که جیمین دوقلو بارداره 🤣🧔🏻♀️🤦🏻♀️👩🦼
پس گفتم میزارم برای فیک بعدی که کاپلش تهکوکه و امپرگه.
بلههههه مژده مژده فیک جدید ولی کیمیاگر هم داره تموم میشه.
هعیییی...ولی شاید بتونم کاری کنم که دقیقا مثل همین فیکه که خوندم شه 😈
نمیدونید که چه برنامه هایی دارم .😈
اوکی پس بریم سراغ پارتتت
۶.۷k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.