عشق رمانتیک من
عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۴۹
ویو کوک
خیلی تحریک شده بودم ولی داد زدم آجومااا
ویو آجوما
تو آشپزخونه بودم که یهو ارباب داد زدن، مثل برق گرفته ها رفتم بالا و به سمت دفتر کارشون رفتم داخل که..
جونکوک: این زنیکه رو ببر
آجوما: خاک برسرم ارباب باور کنید قسطشو نمیدونستم
جونکوک: فقط ببرش
ویو هینا: اومدم خونه که دیدم آجوما موهای اون خدمتکار جدیده رو گرفته و داره از پله ها میاد پایین
هینا: چیشده آجوما
آجوما: هیچی دخترم فقط..فقط
هینا: فقط چی؟
آجوما: خوب پله هارو تمیز نمیکرد
هینا: آها اینجا خونه خاله نیست درست کار کن
اومدم برم اتاقم که یهو یکی بلندم یکی بلندم کرد کرد رفتیم تو اتاق و رو تخت پرتم کرد
هینا: جونکوککک چی کار میکنی؟
کوک: خیلی تحریک شدم خواهش میکنم الان
هینا: باشه..
(بقیش اسماته پی وی😌😈)
❤😎پارت ۴۹
ویو کوک
خیلی تحریک شده بودم ولی داد زدم آجومااا
ویو آجوما
تو آشپزخونه بودم که یهو ارباب داد زدن، مثل برق گرفته ها رفتم بالا و به سمت دفتر کارشون رفتم داخل که..
جونکوک: این زنیکه رو ببر
آجوما: خاک برسرم ارباب باور کنید قسطشو نمیدونستم
جونکوک: فقط ببرش
ویو هینا: اومدم خونه که دیدم آجوما موهای اون خدمتکار جدیده رو گرفته و داره از پله ها میاد پایین
هینا: چیشده آجوما
آجوما: هیچی دخترم فقط..فقط
هینا: فقط چی؟
آجوما: خوب پله هارو تمیز نمیکرد
هینا: آها اینجا خونه خاله نیست درست کار کن
اومدم برم اتاقم که یهو یکی بلندم یکی بلندم کرد کرد رفتیم تو اتاق و رو تخت پرتم کرد
هینا: جونکوککک چی کار میکنی؟
کوک: خیلی تحریک شدم خواهش میکنم الان
هینا: باشه..
(بقیش اسماته پی وی😌😈)
- ۱.۸k
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط