🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
#ازدواج_اجباری
پارت 4
از زبان ا.ت:
خلاصه مهمونا رفتن ، من و جیمین هم رفتیم سمت عمارت خودمون
جیمین: خب هوی هرزه
ا.ت(تودلش: از این لقبی که بهم داده بود متنفر بودم و بازم بغض کردم) هوی تو کی هستی که بهم هی میگی هرزه من هرزه نیستم اینو تو اون مخت فرو کن لعنتی(با داد و بغض) تو یه...
جیمین: (یه سیلی بهش زدم که پرت زمین شد) ببین هر چی من گفتم اون انجام میشه تو هم حق حرف زدن نداری فهمیدی هرزه (داد)
ا.ت: ( با سیلی که زده بود گریم گرف با دادی که زده بود ترسیده بودم گفتم): با..باشه
جیمین : هه خوبه(پوزخند)
خب اینجا چندتا قانون داره اگه یکیش رو بشکنی جوری شکنجه ات میکنم که تا آخر عمرت یادت نره
1_ من یه دوست دختر دارم به اسم میا و اونم دوس دارم نه تو رو هر موقع من اونو به این عمارت آوردم هر چی گف گوش میدی حرفی هم رو حرف ما نمیزنی
2_ منو ارباب صدا میکنی
3_ تو بالکن میخوابی
4_ اسمت هرزه هست پس هرزه صدات میکنم
5 جلو میا نزدیک من نمیشی
6تو کار من فضولی نمیکنی
7 قانون شکنی نمیکنی
فهمیدی؟
ا.ت:(سکوت)
جیمین : گفتم فهمیدی هرزهه(با داد)
ا.ت: بل..بله ار..باب
جیمین:هوم آفرین خوب حرف گوش میدی خوشم اومد هرزه کوچولو
ا.ت:(بغض)
جیمین : خب برو لباست رو عوض کن و همونطور که گفتم تو بالکن میخوابی(رو به آجوما خدمتکار خونه که سنش یکم زیاده و مهربونه) آجوما به این هرزه لباس خدمتکاری بده
آجوما: چشم ارباب
ادامه دارد......
#اد_توت فزنگی🍷
اصکی ممنوع ❌
#ازدواج_اجباری
پارت 4
از زبان ا.ت:
خلاصه مهمونا رفتن ، من و جیمین هم رفتیم سمت عمارت خودمون
جیمین: خب هوی هرزه
ا.ت(تودلش: از این لقبی که بهم داده بود متنفر بودم و بازم بغض کردم) هوی تو کی هستی که بهم هی میگی هرزه من هرزه نیستم اینو تو اون مخت فرو کن لعنتی(با داد و بغض) تو یه...
جیمین: (یه سیلی بهش زدم که پرت زمین شد) ببین هر چی من گفتم اون انجام میشه تو هم حق حرف زدن نداری فهمیدی هرزه (داد)
ا.ت: ( با سیلی که زده بود گریم گرف با دادی که زده بود ترسیده بودم گفتم): با..باشه
جیمین : هه خوبه(پوزخند)
خب اینجا چندتا قانون داره اگه یکیش رو بشکنی جوری شکنجه ات میکنم که تا آخر عمرت یادت نره
1_ من یه دوست دختر دارم به اسم میا و اونم دوس دارم نه تو رو هر موقع من اونو به این عمارت آوردم هر چی گف گوش میدی حرفی هم رو حرف ما نمیزنی
2_ منو ارباب صدا میکنی
3_ تو بالکن میخوابی
4_ اسمت هرزه هست پس هرزه صدات میکنم
5 جلو میا نزدیک من نمیشی
6تو کار من فضولی نمیکنی
7 قانون شکنی نمیکنی
فهمیدی؟
ا.ت:(سکوت)
جیمین : گفتم فهمیدی هرزهه(با داد)
ا.ت: بل..بله ار..باب
جیمین:هوم آفرین خوب حرف گوش میدی خوشم اومد هرزه کوچولو
ا.ت:(بغض)
جیمین : خب برو لباست رو عوض کن و همونطور که گفتم تو بالکن میخوابی(رو به آجوما خدمتکار خونه که سنش یکم زیاده و مهربونه) آجوما به این هرزه لباس خدمتکاری بده
آجوما: چشم ارباب
ادامه دارد......
#اد_توت فزنگی🍷
اصکی ممنوع ❌
۱۲.۲k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.