رمان بغلی من
رمان بغلی من
پارت ۱۸
دیانا: از بچگیم تا الان به خاطر یاشار کارکردم جون کندم خوبش میکنم شده باشه به قیمت جون خودم باشه یاشار تمام زندگیه منه من به جز اون تو این دنیا کسی و ندارم اگر اونم مثل مامان بابا از دست بدم چی دارم که به خاطرش زندگی کنم
حلما: عزیز من اینجوری که از خودت هیچی نمونه
دیانا: مهم نیست من باید پول دارو و عمل یاشار و جور کنم
ستایش: خواهر من نمیشه
دیانا: اگر من دیانام میشه
ستایش و حلما: مرغت یه پا داره دیگه چیکار کنیم
دیانا: بچه ها اگر واقعا میخوایید کمکم کنید برام بگردید دنبال کار این بهترین کمکمیه که میتونید کنید
ستایش: من به بردیا ( داداشش)میگم اونم دنبال کار باشه
پارت ۱۸
دیانا: از بچگیم تا الان به خاطر یاشار کارکردم جون کندم خوبش میکنم شده باشه به قیمت جون خودم باشه یاشار تمام زندگیه منه من به جز اون تو این دنیا کسی و ندارم اگر اونم مثل مامان بابا از دست بدم چی دارم که به خاطرش زندگی کنم
حلما: عزیز من اینجوری که از خودت هیچی نمونه
دیانا: مهم نیست من باید پول دارو و عمل یاشار و جور کنم
ستایش: خواهر من نمیشه
دیانا: اگر من دیانام میشه
ستایش و حلما: مرغت یه پا داره دیگه چیکار کنیم
دیانا: بچه ها اگر واقعا میخوایید کمکم کنید برام بگردید دنبال کار این بهترین کمکمیه که میتونید کنید
ستایش: من به بردیا ( داداشش)میگم اونم دنبال کار باشه
- ۳.۹k
- ۱۵ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط