پارت

#پارت36
#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧

_ کجا؟!

یقه ی لباسمو مرتب کردم و خیلی جدی گفتم:

+ باید بهت توضیح بدم؟!

ناراحت لب ورچید

_ وا چرا اینجوری صحبت میکنی باهام؟ یه سوال کردم فقط

+ یاد بگیر سوالات مسخره ازم نپرسی چون جواب نمیدم. نکنه راستی راستی فک کردی خبریه؟ تو فقط برای رفع نیازی مارال

به سمتم اومد و با فاصله ی دومتری تو صورتم ایستاد ، اخمی بین ابروهاش بود که میتونستم به عصبانیتش پی ببرم

_ عه پس که اینطور!! باشه دفعه ی بعدی برای رفع نیازت برو پیش یکی دیگه پس

+ اووه چه زیاده دختر....
برای یه تومن بیشتر حاظرن جونشونم بدن

جوابی نداشت که بده . چون حرف حق بود
به نگاهای خیره اش توجهی نکردم و از اتاق زدم بیرون

خواستم به سمت در برم که مارال صدام زد

_ بمون یکم م‌شروب بیارم بخوریم

تو دلم به این فکر احمقانش پوز خندی زدم ، به خیال خودش میخواست از خود بیخودم کنه تا دوباره یه راند دیگه باهاش برم

ولی خب چرا ک نه؟! ایندفه یجوری حسابشو میرسم که تا دو روز نتونه راه بره

+ اوکی بریز بخوریم

روی مبل نشستم که مارال فوری دوتا لیوان کوچیک آورد و کنارم نشست....

بعد از خوردن چند تا پیک بدنم گرم شده بود و مارالم حال خوبی نداشت...

با نشستن دستش روی دستم دیگه آمپرم زد بالا ، خ‌ُمار نگاش کردم و وحشیانه مشغول بو سیدنش شدم.....
دیدگاه ها (۱۰)

شب پارت داریم 🥰✨🐑همراه با اصمات البته اگر بخواید😂

#پارت37#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧دوستان این رمان در اصل اسمات نداره ...

#پارت35#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧+ تاحالا بد حسابی کردم؟! با ناز و غ...

#پارت34#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧_ برای مشتری های دست به نقدی مثل تو...

درخواستی🖤🩸🩸

ماه خونین 🥀❤️‍🔥خوناشام : پارت اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط