و تو یک روز م فهم

و تو یک روز مى فهمى،
بعد از من هر كه پرسيد عشق چيست؟
به دورها خيره مى شوى و با اشک خواهى گفت :
«عشق به دوست داشتنم مشغول بود و من نديدمش،
آنقدر نديدمش كه صداى سال‌هاى دلتنگيم شد.»

امیر_وجود
دیدگاه ها (۲)

هی فلانی...عاشقانه های مرا به خودت نگیر...مخاطب من معشوقه ای...

.لباس نو نخریدم به شوق آن روزی ...که رنگ پیرهنم را تو انتخاب...

میدانی جان دلم، خیلی ها میگویند :عشق شهریار حسابی ناب بود؛می...

به دور #تُ ميگردم، تا زيباترين گره دنيا شكل بگيرد! كور شدنَش...

دریا شاهد بود P:۸مشغول آماده کردن سفارش ها شدم و بعد بردمشون...

( گناهکار ) ۹۶ part شانزده سال پیش دختره پانزده ساله دست عشق...

ایران من، افسانه‌ای زنده میان خاک و خورشید❤️‍🔥ایران... همون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط