کوک و لنا
pt☆2
صبح روز بعد یک شب سخت...
بعد از بیمارستان بردیش خونت:|
چون تخته اضافه نداشتی و اون روی تختت بودو تو کنار تخت روی زمین خوابیده بودی چشمهایت را که باز کردی کنارش روی تخت بودی !...
یعنی چجوری اومدم روی تخت ؟ ( با صدای بلند گفتی )
_ من آوردمت!
صدای اون پسر با نفسهای گرمش را حس میکردی که از پشت سرت با یه حرکت برگشتی با اون حرکت صورتهاتون به هم نزدیک شده بود و ل.بهایتون کمترین فاصله ممکن را داشتند !
با یک حرکت سریع ل.بهایش روی ل.بهایت قرار گرفت:|
_ پاشو خوابالو ! برات پنکیک درست کردم !
رفتی دستشویی و یکم به خودت رسیدی سمت آشپزخونه رفتی اون نبود یکی از پشت سرت ک.مرتو گرفت و بلندت کرد و گذاشتت روی میز آشپزخونه
_ بعد یک شب سخت یک ک.یس مون نشه ؟
+من حتی اسمت رو هم نمیدونم این کار زیاده روی نیست؟
ادامه دارد...✨
#وانشات#وانشات_اسمات#جونگکوک#کوک#کوکی#بی_تی_اس#خرگوش#نامجون#جین#شوگا#جیمین#جیهوپ#تهیونگ#ارمی#رمان#داستان#کره#کره_جنوبی#kook#Jungkook
صبح روز بعد یک شب سخت...
بعد از بیمارستان بردیش خونت:|
چون تخته اضافه نداشتی و اون روی تختت بودو تو کنار تخت روی زمین خوابیده بودی چشمهایت را که باز کردی کنارش روی تخت بودی !...
یعنی چجوری اومدم روی تخت ؟ ( با صدای بلند گفتی )
_ من آوردمت!
صدای اون پسر با نفسهای گرمش را حس میکردی که از پشت سرت با یه حرکت برگشتی با اون حرکت صورتهاتون به هم نزدیک شده بود و ل.بهایتون کمترین فاصله ممکن را داشتند !
با یک حرکت سریع ل.بهایش روی ل.بهایت قرار گرفت:|
_ پاشو خوابالو ! برات پنکیک درست کردم !
رفتی دستشویی و یکم به خودت رسیدی سمت آشپزخونه رفتی اون نبود یکی از پشت سرت ک.مرتو گرفت و بلندت کرد و گذاشتت روی میز آشپزخونه
_ بعد یک شب سخت یک ک.یس مون نشه ؟
+من حتی اسمت رو هم نمیدونم این کار زیاده روی نیست؟
ادامه دارد...✨
#وانشات#وانشات_اسمات#جونگکوک#کوک#کوکی#بی_تی_اس#خرگوش#نامجون#جین#شوگا#جیمین#جیهوپ#تهیونگ#ارمی#رمان#داستان#کره#کره_جنوبی#kook#Jungkook
۲.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.