عشق مافیایی
عشق مافیایی
ویو یونگی
لعنتی نباید اینجوری میشد
دیدم هیچ صدایی نمیاد نگران شدم یادم افتاد کیلید یدک دارم رفتم آوردم درو باز کردم دیدم ات روی تخت خوابیده خیالم راحت شد رد اشک. وی گونه اش بود مدتی گذشت فهمیدم داخل این ده دقیقه همینجوری بهش زل زدم وقتی گریه میکرد قلبم میلرزید و ناراحت میشدم رفتم بغلش دراز کشیدم بغلش کردم همونجوری خوابم برد......
ویوات
میخواستم دستمو تکون بدم دیدم نمیتونم نگاه کردم دیدم توی بغل شوگام
.اااااااااااااااااااااا(جیغ)
،چیه چیشده
.ت...ت...تو اینجا چی...چیی...چیکار می..می..می کنی
،ات چرا صدات میلرزه چزا لکنت گرفتی
.می...می.میخوای منم بکشی
،نه ات این چه حرفیه
.ولی خودم دیدم تو داشتی با چاقو اون مرده رو شکنجه میکردی بعدش صدای تیر اومد کشتنش شما قاتلید
ویو یونگی
میخواستم بغلش کنم که رفت عقب
،ات من بهت آسیب نمیزنم
.دو...دو..دوروغ میگی بابامم گ.گفت کاریت ندارم و..و..ولی منو کتک زد منو س..سه روز داخل ان...انباری زندانی کرد بهم غ.غذا نداد آب نداد
،ات من به کسی که دوسش دارم آسیب نمیزنم
.بابامم م.م.مامانمو دوست داشت ولی اذیتش میکرد بعدش تو منو دوست نداری
دلم براش سوخت داخل این چند سال هیچوقت برای کسی دلم نسوخته بود چشماش چه رنگیه طوسی ولی.......
.میشه برم خونه خودم من میترسم
،نه(جدی)نمیشه
.تورو خدا(باگریه)
گفتم نهههههههه(باداد)
.با..باشه ترو خدا داد نزن
دیدم نشسته روی زمین و دستشو گذاشته روی سرش و داره گریه میکنه
رفتم بغلش کردم صداش زدم
،ات.............ات..اتتتتتتتتتتتتتتتت.اتتتت
زنگ زدم به دکتر اومد علامت دکتر&
&ایشون قرص خوردن باید معدشو شست و شو بدیم
،چییییییییی
فلش بک به چند ساعت قبل
......
ویو یونگی
لعنتی نباید اینجوری میشد
دیدم هیچ صدایی نمیاد نگران شدم یادم افتاد کیلید یدک دارم رفتم آوردم درو باز کردم دیدم ات روی تخت خوابیده خیالم راحت شد رد اشک. وی گونه اش بود مدتی گذشت فهمیدم داخل این ده دقیقه همینجوری بهش زل زدم وقتی گریه میکرد قلبم میلرزید و ناراحت میشدم رفتم بغلش دراز کشیدم بغلش کردم همونجوری خوابم برد......
ویوات
میخواستم دستمو تکون بدم دیدم نمیتونم نگاه کردم دیدم توی بغل شوگام
.اااااااااااااااااااااا(جیغ)
،چیه چیشده
.ت...ت...تو اینجا چی...چیی...چیکار می..می..می کنی
،ات چرا صدات میلرزه چزا لکنت گرفتی
.می...می.میخوای منم بکشی
،نه ات این چه حرفیه
.ولی خودم دیدم تو داشتی با چاقو اون مرده رو شکنجه میکردی بعدش صدای تیر اومد کشتنش شما قاتلید
ویو یونگی
میخواستم بغلش کنم که رفت عقب
،ات من بهت آسیب نمیزنم
.دو...دو..دوروغ میگی بابامم گ.گفت کاریت ندارم و..و..ولی منو کتک زد منو س..سه روز داخل ان...انباری زندانی کرد بهم غ.غذا نداد آب نداد
،ات من به کسی که دوسش دارم آسیب نمیزنم
.بابامم م.م.مامانمو دوست داشت ولی اذیتش میکرد بعدش تو منو دوست نداری
دلم براش سوخت داخل این چند سال هیچوقت برای کسی دلم نسوخته بود چشماش چه رنگیه طوسی ولی.......
.میشه برم خونه خودم من میترسم
،نه(جدی)نمیشه
.تورو خدا(باگریه)
گفتم نهههههههه(باداد)
.با..باشه ترو خدا داد نزن
دیدم نشسته روی زمین و دستشو گذاشته روی سرش و داره گریه میکنه
رفتم بغلش کردم صداش زدم
،ات.............ات..اتتتتتتتتتتتتتتتت.اتتتت
زنگ زدم به دکتر اومد علامت دکتر&
&ایشون قرص خوردن باید معدشو شست و شو بدیم
،چییییییییی
فلش بک به چند ساعت قبل
......
۶.۷k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.