سلام های ابتدای زیارت عاشورا، سلام هایی عادی نیست، بلکه د
سلام های ابتدای زیارت عاشورا، سلام هایی عادی نیست، بلکه دارای محتوا و مفهوم بلند و معنا داری است. گویی که حامل پیامی هستند و از اسراری خاص پرده برمی دارند. این سلام ها بیانگر حقیقت وجودی و شخصیت والا مقام امام حسین (علیه السلام) می باشند؛ توجه به معنای این سلام ها، عظمت و شدت مصیبت حادثه کربلا را بیشتر جلوه می دهد (مُصیبةً ما أعظَمَها).
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین ...».
«السلام علیک یابن رسول الله»: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا؛ با اینکه میشد به جای «رسول الله» نام مبارک محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) یا نامی دیگر بیاید، فرمود: «یابن رسول الله»؛ گویا اشاره به این نکته دارد که حسین (علیه السلام) منسوب به فرستادهی اعظم خداست، نه یک شخص معمولی. کسی نگوید که فرزند رسول خدا بودن، فی نفسه ارزش و اعتباری برای کسی نمی آورد، چنانکه: "پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد"، چرا که پیامبر اکرم خود درباره حسین (صلوات الله علیه) فرمود: «حسینٌ مِنّی وأنا مِن حسَین، أحَبَّ اللهُ مَن أحبَّ حُسیناً».(1) پیام این فراز از زیارت این است که آن نابخردان در کربلا، در مقابل فرزند عزیز پیامبر خودشان صف کشیدند و او را کشتند! زهی حماقت و قساوت!
«السلام علیک یابن امیرالمؤمنین وابن سیدالوصیّین»: سلام بر تو ای پسر امیر مؤمنان و سرور اوصیا و جانشینان رسول خدا. در این فراز هم، حسین (علیه السلام) را به بهترین خلق خدا بعد از پیامبر اکرم، که همان نفس پیامبر است، یعنی امام علی (علیه السلام) نسبت می دهد. تعبیر «امیرالمؤمنین» و «سیدالوصیّین» نیز یک عنوان ویژه است و بار معنایی خاصی دارد. آری، در کربلا این فرزندِ امیر به حقِ مؤمنین و خیر الاولیاء و الاوصیاء بود که خونش به ناحق به زمین ریخته شد! زهی جهالت و شقاوت!
«السلام علیک یابن فاطمة سیّدة نساء العالمین»: سلام بر تو، ای فرزند فاطمهای که گل سرسبد و تاج سر همه زنان عالم، از اول تا خاتم است. نه فاطمه (سلام الله علیها) انسانی معمولی بود و نه پسرش حسین (سلام الله علیه). آری حسین (علیه السلام)، سید شباب اهل الجنة، میوه و ثمرهی سید الاوصیاء و سیدة النساء بود. پیام این عبارت این است که در روز عاشورا، بر پیکر مطهر فرزند دختر پیامبر خدا که بهترین زن جهانیان است، اسب جفا تاختند! زهی سفاهت و جسارت!
آری، کسی که در کربلا در مقابلش قد علم کرده و با او نبرد کردند، چنین شخصیتی بود؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) او و برادر بزرگوارش را سرور جوانان اهل بهشت معرفی کرده بود: «الحسنُ و الحسینُ سیّدا شَبابِ أهلِ الجنّة».(2) اما آن جاهل ملعون (عمربن سعد) سپاه باطل خویش را لشکریان خدا خطاب نموده و آنان را به جنگ با اهل حق تشویق کرده و به آنان بشارت بهشت می دهد: «یَا خَیْلَ اللهِ ارْکَبِی وَ (بِالجَنّة) أَبْشِرِی»(3): ای لشکریان خدا! سوار شوید، مژده باد شما را به بهشت!
گویا عمر سعد آن حدیث مستند و معتبر رسول اعظم خدا را نشیده بود! غریب و عجیب است که برای کسب بهشت، باید با سالار اهل بهشت جنگید! بر سید اهل بهشت بتازید، برای رسیدن به بهشت!! چه تناقض غریبی!
آری، انسان گاهی حقایق را فراموش می کند؛ و یا نه، فراموش نکرده، ولی انگیزههای قوی تری پیش آمده و مانع پیروی از حق، و مایهی انحراف از حقیقت میشود. این واقعیت، از علتهای اصلی وقوع فاجعه کربلاست. و «کلّ أرض کربلاء و کلّ یوم عاشوراء»!
____________________
پینوشت:
1. ابنقولویه، کامل الزیارات، ص52؛ شیخ مفید، ارشاد، ج2ص127.
2. حمیری، قرب الإسناد، ص111؛ شیخ صدوق، الامالی، ص 57.
3. ابومخنف، وقعةالطَفّ، ص193؛ شیخ مفید، ارشاد، ج2ص89.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین ...».
«السلام علیک یابن رسول الله»: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا؛ با اینکه میشد به جای «رسول الله» نام مبارک محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) یا نامی دیگر بیاید، فرمود: «یابن رسول الله»؛ گویا اشاره به این نکته دارد که حسین (علیه السلام) منسوب به فرستادهی اعظم خداست، نه یک شخص معمولی. کسی نگوید که فرزند رسول خدا بودن، فی نفسه ارزش و اعتباری برای کسی نمی آورد، چنانکه: "پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد"، چرا که پیامبر اکرم خود درباره حسین (صلوات الله علیه) فرمود: «حسینٌ مِنّی وأنا مِن حسَین، أحَبَّ اللهُ مَن أحبَّ حُسیناً».(1) پیام این فراز از زیارت این است که آن نابخردان در کربلا، در مقابل فرزند عزیز پیامبر خودشان صف کشیدند و او را کشتند! زهی حماقت و قساوت!
«السلام علیک یابن امیرالمؤمنین وابن سیدالوصیّین»: سلام بر تو ای پسر امیر مؤمنان و سرور اوصیا و جانشینان رسول خدا. در این فراز هم، حسین (علیه السلام) را به بهترین خلق خدا بعد از پیامبر اکرم، که همان نفس پیامبر است، یعنی امام علی (علیه السلام) نسبت می دهد. تعبیر «امیرالمؤمنین» و «سیدالوصیّین» نیز یک عنوان ویژه است و بار معنایی خاصی دارد. آری، در کربلا این فرزندِ امیر به حقِ مؤمنین و خیر الاولیاء و الاوصیاء بود که خونش به ناحق به زمین ریخته شد! زهی جهالت و شقاوت!
«السلام علیک یابن فاطمة سیّدة نساء العالمین»: سلام بر تو، ای فرزند فاطمهای که گل سرسبد و تاج سر همه زنان عالم، از اول تا خاتم است. نه فاطمه (سلام الله علیها) انسانی معمولی بود و نه پسرش حسین (سلام الله علیه). آری حسین (علیه السلام)، سید شباب اهل الجنة، میوه و ثمرهی سید الاوصیاء و سیدة النساء بود. پیام این عبارت این است که در روز عاشورا، بر پیکر مطهر فرزند دختر پیامبر خدا که بهترین زن جهانیان است، اسب جفا تاختند! زهی سفاهت و جسارت!
آری، کسی که در کربلا در مقابلش قد علم کرده و با او نبرد کردند، چنین شخصیتی بود؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) او و برادر بزرگوارش را سرور جوانان اهل بهشت معرفی کرده بود: «الحسنُ و الحسینُ سیّدا شَبابِ أهلِ الجنّة».(2) اما آن جاهل ملعون (عمربن سعد) سپاه باطل خویش را لشکریان خدا خطاب نموده و آنان را به جنگ با اهل حق تشویق کرده و به آنان بشارت بهشت می دهد: «یَا خَیْلَ اللهِ ارْکَبِی وَ (بِالجَنّة) أَبْشِرِی»(3): ای لشکریان خدا! سوار شوید، مژده باد شما را به بهشت!
گویا عمر سعد آن حدیث مستند و معتبر رسول اعظم خدا را نشیده بود! غریب و عجیب است که برای کسب بهشت، باید با سالار اهل بهشت جنگید! بر سید اهل بهشت بتازید، برای رسیدن به بهشت!! چه تناقض غریبی!
آری، انسان گاهی حقایق را فراموش می کند؛ و یا نه، فراموش نکرده، ولی انگیزههای قوی تری پیش آمده و مانع پیروی از حق، و مایهی انحراف از حقیقت میشود. این واقعیت، از علتهای اصلی وقوع فاجعه کربلاست. و «کلّ أرض کربلاء و کلّ یوم عاشوراء»!
____________________
پینوشت:
1. ابنقولویه، کامل الزیارات، ص52؛ شیخ مفید، ارشاد، ج2ص127.
2. حمیری، قرب الإسناد، ص111؛ شیخ صدوق، الامالی، ص 57.
3. ابومخنف، وقعةالطَفّ، ص193؛ شیخ مفید، ارشاد، ج2ص89.
۱.۹k
۲۷ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.