علت قیام حرّه در مدینه🐳
علت قیام حرّه در مدینه🐳
پرسش : علت وقوع قیام حرّه در مدینه چه بود؟
پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی: شورش مدینه در سال 63 (یا 62) هجری رخ داد و به فاجعه «حره» مشهور گردید.(1) این حادثه از آنجا سرچشمه گرفت که پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) موجی از خشم و نفرت در مناطق اسلامی بر ضد حکومت یزیدبرانگیخته شد. در شهر مدینه نیز که مرکز خویشاوندان پیامبر و صحابهو تابعینبود، مردم به خشم آمدند. حاکممدینه (عثمان بن محمد بن ابی سفیان) که در ناپختگی و جوانی و غرور چیزی از یزیدکم نداشت، با اشاره یزید(2) گروهی از بزرگان شهر را به نمایندگی از طرف مردم مدینه به دمشق فرستاد تا از نزدیک، خلیفه جوان را ببینند و از مراحم وی برخوردار شوند تا در بازگشت به مدینه مردم را به اطاعت از حکومت وی تشویق کنند. به دنبال این طرح، عثمانهییتی مرکب از «منذر بن زبیربن عوام»، «عبیدالله بن ابی عمرو مخزومی»، «عبدالله بن حنظله غسیل الملایکه» و چند تن دیگر از شخصیت های بزرگ مدینه را جهت دیدار با یزیدبه دمشق روانه ساخت. از آنجا که یزیدنه از تربیت اسلامی برخوردار بود، نه مشاورانی داشت که به او توصیه کنند که حداقل در حضور آن هییت رفتار سنجیده ای داشته باشد، و نه تدبیر پدر را داشت که بداند کسی که به نام اسلامبر مسلمانان حکومت می کند، حداقل باید ظواهر اسلامی را حفظ کند، نزد آنان نیز از شراب خواری و سگ بازی و تشکیل بزم ها و مجالس ساز و آواز و فسق و فجور کوتاهی نکرد، اما پذیرایی با شکوهی از آنان در کاخ خود به عمل آورد، به آنان احترام بسیار کرد و به هر کدام هدایا و خلعت های هنگفتی بالغ بر پنجاه هزار و صد هزار دینار بخشید. او فکر می کرد که آنان با دریافت این پول ها و با آن پذیرایی جانانه در کاخ سبز دمشق، در بازگشت به مدینه، از او تمجید و تحسین خواهند کرد، اما این دیدار نه تنها به نفع او تمام نشد بلکه کاملا نتیجه معکوس بخشید. نمایندگان بجز منذر بن زبیر(که به بصره رفت) به مدینه بازگشتند و در اجتماع مردم این شهر اعلام کردند که: «ما از نزد شخصی برگشته ایم که دین ندارد، شراب می خورد، تار و طنبور می نوازد، سگ بازی می کند، خنیاگران و زنان خوش آواز در مجلس او دل ربایی می کنند، و با مشتی دزد و خراب کار به شب نشینی می پردازد. اینک شما را شاهد می گیریم که او را از خلافتبرکنار کردیم». پسر حنظله گفت: «من از نزد شخصی برگشته ام که اگر هیچ کس با من یاری و همکاری نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت، او به من عطیهداد مرا احترام کرد ولی من عطیهاو را نپذیرفتم مگر برای اینکه در جنگ با وی از آن استفاده کنم.» به دنبال این جریان، مردم مدینه با عبدلله پسر حنظله بیعتکردند و حاکممدینه و همه بنی امیه را از شهر بیرون کردند. این گزارش که به یزیدرسید، «مسلم بن عقبه» را که مردی سال خورده و از سرسپردگان درباره بنی امیه بود، با لشکر انبوهی برای سرکوبی نهضت به مدینه اعزام کرد و به وی گفت: به آنان سه روز مهلت بده، اگر تسلیم نشدند، با آنان بجنگ، و وقتی پیروز شدی سه روز هر چه دارند از اموال و چهار پایان و سلاح و طعام، همه را غارت کن و در اختیار سربازان بگذار... سپاه شام، مدینه را مورد حمله قرار داد و جنگ خونینی بین دو گروه در گرفت و سرانجام، شورشیان شکست خوردند و سران نهضت کشته شدند. مسلم به مدت سه روز دستور قتل عام و غارت شهر را صادر کرد. سربازان شام جنایاتی مرتکب شدند که قلم از بیان آنها شرم دارد. مسلم را به خاطر این جنایات «مسرف» نامیدند. پس از پایان قتل و غارت، مسلم از مردم به عنوان بردگی برای یزید بیعتگرفت!(3)، (4)
پی نوشت:
(1). حره به زمین سنگلاخی گفته می شود که سطح آن سنگ های آتشفشانی پوشیده شده باشد، و چون اطراف شهر مدینه دارای چنین خصوصیتی است و نفوذ سپاه شام به مدینه از طریق حره و اقم صورت گرفت، این جنگ به نام «حره» نامیده شد.
(2). احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنی، ج 4، ص 31.
(3). احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنی، ج 4، ص 30-46؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه.ق، ج 4، صفحات: 102-103 و 111-121 - مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ج 3، ص 68-71.
(4). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390هـ.شص ۲۵۶
پرسش : علت وقوع قیام حرّه در مدینه چه بود؟
پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی: شورش مدینه در سال 63 (یا 62) هجری رخ داد و به فاجعه «حره» مشهور گردید.(1) این حادثه از آنجا سرچشمه گرفت که پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) موجی از خشم و نفرت در مناطق اسلامی بر ضد حکومت یزیدبرانگیخته شد. در شهر مدینه نیز که مرکز خویشاوندان پیامبر و صحابهو تابعینبود، مردم به خشم آمدند. حاکممدینه (عثمان بن محمد بن ابی سفیان) که در ناپختگی و جوانی و غرور چیزی از یزیدکم نداشت، با اشاره یزید(2) گروهی از بزرگان شهر را به نمایندگی از طرف مردم مدینه به دمشق فرستاد تا از نزدیک، خلیفه جوان را ببینند و از مراحم وی برخوردار شوند تا در بازگشت به مدینه مردم را به اطاعت از حکومت وی تشویق کنند. به دنبال این طرح، عثمانهییتی مرکب از «منذر بن زبیربن عوام»، «عبیدالله بن ابی عمرو مخزومی»، «عبدالله بن حنظله غسیل الملایکه» و چند تن دیگر از شخصیت های بزرگ مدینه را جهت دیدار با یزیدبه دمشق روانه ساخت. از آنجا که یزیدنه از تربیت اسلامی برخوردار بود، نه مشاورانی داشت که به او توصیه کنند که حداقل در حضور آن هییت رفتار سنجیده ای داشته باشد، و نه تدبیر پدر را داشت که بداند کسی که به نام اسلامبر مسلمانان حکومت می کند، حداقل باید ظواهر اسلامی را حفظ کند، نزد آنان نیز از شراب خواری و سگ بازی و تشکیل بزم ها و مجالس ساز و آواز و فسق و فجور کوتاهی نکرد، اما پذیرایی با شکوهی از آنان در کاخ خود به عمل آورد، به آنان احترام بسیار کرد و به هر کدام هدایا و خلعت های هنگفتی بالغ بر پنجاه هزار و صد هزار دینار بخشید. او فکر می کرد که آنان با دریافت این پول ها و با آن پذیرایی جانانه در کاخ سبز دمشق، در بازگشت به مدینه، از او تمجید و تحسین خواهند کرد، اما این دیدار نه تنها به نفع او تمام نشد بلکه کاملا نتیجه معکوس بخشید. نمایندگان بجز منذر بن زبیر(که به بصره رفت) به مدینه بازگشتند و در اجتماع مردم این شهر اعلام کردند که: «ما از نزد شخصی برگشته ایم که دین ندارد، شراب می خورد، تار و طنبور می نوازد، سگ بازی می کند، خنیاگران و زنان خوش آواز در مجلس او دل ربایی می کنند، و با مشتی دزد و خراب کار به شب نشینی می پردازد. اینک شما را شاهد می گیریم که او را از خلافتبرکنار کردیم». پسر حنظله گفت: «من از نزد شخصی برگشته ام که اگر هیچ کس با من یاری و همکاری نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت، او به من عطیهداد مرا احترام کرد ولی من عطیهاو را نپذیرفتم مگر برای اینکه در جنگ با وی از آن استفاده کنم.» به دنبال این جریان، مردم مدینه با عبدلله پسر حنظله بیعتکردند و حاکممدینه و همه بنی امیه را از شهر بیرون کردند. این گزارش که به یزیدرسید، «مسلم بن عقبه» را که مردی سال خورده و از سرسپردگان درباره بنی امیه بود، با لشکر انبوهی برای سرکوبی نهضت به مدینه اعزام کرد و به وی گفت: به آنان سه روز مهلت بده، اگر تسلیم نشدند، با آنان بجنگ، و وقتی پیروز شدی سه روز هر چه دارند از اموال و چهار پایان و سلاح و طعام، همه را غارت کن و در اختیار سربازان بگذار... سپاه شام، مدینه را مورد حمله قرار داد و جنگ خونینی بین دو گروه در گرفت و سرانجام، شورشیان شکست خوردند و سران نهضت کشته شدند. مسلم به مدت سه روز دستور قتل عام و غارت شهر را صادر کرد. سربازان شام جنایاتی مرتکب شدند که قلم از بیان آنها شرم دارد. مسلم را به خاطر این جنایات «مسرف» نامیدند. پس از پایان قتل و غارت، مسلم از مردم به عنوان بردگی برای یزید بیعتگرفت!(3)، (4)
پی نوشت:
(1). حره به زمین سنگلاخی گفته می شود که سطح آن سنگ های آتشفشانی پوشیده شده باشد، و چون اطراف شهر مدینه دارای چنین خصوصیتی است و نفوذ سپاه شام به مدینه از طریق حره و اقم صورت گرفت، این جنگ به نام «حره» نامیده شد.
(2). احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنی، ج 4، ص 31.
(3). احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنی، ج 4، ص 30-46؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه.ق، ج 4، صفحات: 102-103 و 111-121 - مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ج 3، ص 68-71.
(4). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390هـ.شص ۲۵۶
۱.۳k
۲۷ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.