می پنداشتم که تنهایی

.
می پنداشتم که تنهایی...
دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی...
دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد...
شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بال زنان بازگشت...
تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. ...
من با توام، و آینه های خالی...
از تصویر های مهر و امید
سرشار می شوند.

#احمد_شاملو🌱✨
دیدگاه ها (۰)

ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانیتا دمی برآسایم زین حجاب جسما...

.تو را بسيار دوست دارمو رويای من اين است که مرادر پيراهنی نو...

_گر ز حال دل خبر داری بگوور نشانی مختصر داری بگومرگ را دانم؛...

.می‌وزم، می‌بارم، می‌تابم.آسمان‌امستاره‌گان و زمين،و گندمِ ع...

yek tarafe part : 10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط