من اونی که فکر میکنی نیستم
"من اونی که فکر میکنی نیستم!"
Part 3
"ویو لیونا"
وسایلمو جمع کردم و سوار آسانسور شدم که یهو جینو دیدم که تو آسانسور بود...
من همینطوری محو چهره ی زیبا و بی نقصش شده بودم...که یهو..
جین: عاح میدونم خیلی ژذابم ولی بهتره بیای تو وایسی و به ادامه ی کارت برسی^_^
لیونا: اهمم..عام ببخشید...و سوار آسانسور شدم...
"ویو جین"
کارامو کرده بودم و میخواستم برم خونه...سوار آسانسور شدم و به طبقه ی پنجم که رسیدم آسانسور وایستاد...
در باز شد و با چهره ی کیوت و متعجب لیونا رو در رو شدم...مسممنسنس چقد کیوتتتت بود واهای...یه چند ثانیه همینطوری وایساده بود که با حرف من به خودش اومد...اگه یکم دیگه میزاشتم همینطوری بمونه در آسانسور بسته میشد...
"ویو لیونا"
یااا یعنی چی چرا این پسر انقد ژذابه ها؟؟•چی فکر کردی اون کیم سوکجینه عاسیسم☺🤝🏻•
سوار آسانسور شدم و جین دکمه ی طبقه پارکینگو زد...
جین: خب..لیونا بگد ببینم روز اولت به عنوان دستیار من چطور بود؟
لیونا: خب..خیلی خوب بود..اتاقم خیلی قشنگ چیده شده بود و با سلیقه ی من همخونی کاملو داشت..هرکی این کارو انجام داده باید بگم دستش طلا..چون سلیقه ی من مثل بقیه دخترا چیزای کیوت میوت نیست...ممنونم ازینکه منو به عنوان دستیارتون انتخاب کردید آقای کیم!
جین: اومم..پس خوشت اومد..خب راستش من وسایل اتاقتو خریدم و گفتم اونجوری بچیننش تا تو خوشت بیاد..و میبینم که خیلی راضی بودی!
لیونا: وا..واقعا شما اینکارو کردید؟
جین: هومم...من معمولا اینکارو برای هیچکدوم از دستیارایی که تا الان داشتم انجام ندادم ولی چون تو خیلی کارت خوب بود استثنا قائل شدم..
لیونا: واقعا ازتون ممنونم...امیدوارم بتونم جبران کنم...
جین: میتونی نگران نباش...
و رسیدیم به طبقه ی پارکینگ و منو جین پیاده شدیم...
جین: اگه بخوای میتونم برسونمت
لیونا: نه ممنون خودم ماشین دارم..بازم بابت همچی ممنونم آقای کیم...
جین: نیازی نیست همش بگی آقای کیم...
بگو جین..اوکی؟
لیونا: عومم..باشه جین..شبت بخیر..
جین: شب توعم بخیر
و جین سوار ماشینش شد و رفت..
منم بعدش سوار ماشین شدم و به سمت خونه حرکت کردم...
"پرش زمانی"
"ویو لیونا"
بعد از اینکه رسیدم خونه رفتم یه دوش سریع گرفتم و اومدم نودل درست کردم و شروع کردم به خوردن...امروز روز خیلی خوبی بود...نقشم میتونست عملی بشه...اونوقت من یه عالمه پول به جیب میزدم...
ولی قبلش باید اعتماد جینو بدست بیارم..البته تا همین الانشم بدست آوردم ولی کار از محکم کاری عیب نمیکنه...
نودلمو خوردم و میخواستم برم یکم دراز بکشم که یهو...
• #kimseokjin #seokjin #jin #bts #کیم_سوکجین #سوکجین #جین #بی_تی_اس
Part 3
"ویو لیونا"
وسایلمو جمع کردم و سوار آسانسور شدم که یهو جینو دیدم که تو آسانسور بود...
من همینطوری محو چهره ی زیبا و بی نقصش شده بودم...که یهو..
جین: عاح میدونم خیلی ژذابم ولی بهتره بیای تو وایسی و به ادامه ی کارت برسی^_^
لیونا: اهمم..عام ببخشید...و سوار آسانسور شدم...
"ویو جین"
کارامو کرده بودم و میخواستم برم خونه...سوار آسانسور شدم و به طبقه ی پنجم که رسیدم آسانسور وایستاد...
در باز شد و با چهره ی کیوت و متعجب لیونا رو در رو شدم...مسممنسنس چقد کیوتتتت بود واهای...یه چند ثانیه همینطوری وایساده بود که با حرف من به خودش اومد...اگه یکم دیگه میزاشتم همینطوری بمونه در آسانسور بسته میشد...
"ویو لیونا"
یااا یعنی چی چرا این پسر انقد ژذابه ها؟؟•چی فکر کردی اون کیم سوکجینه عاسیسم☺🤝🏻•
سوار آسانسور شدم و جین دکمه ی طبقه پارکینگو زد...
جین: خب..لیونا بگد ببینم روز اولت به عنوان دستیار من چطور بود؟
لیونا: خب..خیلی خوب بود..اتاقم خیلی قشنگ چیده شده بود و با سلیقه ی من همخونی کاملو داشت..هرکی این کارو انجام داده باید بگم دستش طلا..چون سلیقه ی من مثل بقیه دخترا چیزای کیوت میوت نیست...ممنونم ازینکه منو به عنوان دستیارتون انتخاب کردید آقای کیم!
جین: اومم..پس خوشت اومد..خب راستش من وسایل اتاقتو خریدم و گفتم اونجوری بچیننش تا تو خوشت بیاد..و میبینم که خیلی راضی بودی!
لیونا: وا..واقعا شما اینکارو کردید؟
جین: هومم...من معمولا اینکارو برای هیچکدوم از دستیارایی که تا الان داشتم انجام ندادم ولی چون تو خیلی کارت خوب بود استثنا قائل شدم..
لیونا: واقعا ازتون ممنونم...امیدوارم بتونم جبران کنم...
جین: میتونی نگران نباش...
و رسیدیم به طبقه ی پارکینگ و منو جین پیاده شدیم...
جین: اگه بخوای میتونم برسونمت
لیونا: نه ممنون خودم ماشین دارم..بازم بابت همچی ممنونم آقای کیم...
جین: نیازی نیست همش بگی آقای کیم...
بگو جین..اوکی؟
لیونا: عومم..باشه جین..شبت بخیر..
جین: شب توعم بخیر
و جین سوار ماشینش شد و رفت..
منم بعدش سوار ماشین شدم و به سمت خونه حرکت کردم...
"پرش زمانی"
"ویو لیونا"
بعد از اینکه رسیدم خونه رفتم یه دوش سریع گرفتم و اومدم نودل درست کردم و شروع کردم به خوردن...امروز روز خیلی خوبی بود...نقشم میتونست عملی بشه...اونوقت من یه عالمه پول به جیب میزدم...
ولی قبلش باید اعتماد جینو بدست بیارم..البته تا همین الانشم بدست آوردم ولی کار از محکم کاری عیب نمیکنه...
نودلمو خوردم و میخواستم برم یکم دراز بکشم که یهو...
• #kimseokjin #seokjin #jin #bts #کیم_سوکجین #سوکجین #جین #بی_تی_اس
- ۷.۸k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط