پارت⁷
پارت⁷
بهکیون:ا.تمنسریعمیرمسراصلمطلببیاکاتکنیم
ا.ت:یعنیچیچرا(تعجب)
بهکیون:ازتخستهشدم
ا.ت:یعنیچیخستهشدیمنکاریکردم(بغض)
بهکیون:نهدیگهازتخوشمنمیادودلیلینمیبینمباهاتبمونم
ا.ت:(گریه)
بهکیون:حلاهمبرودیگهبهتندارم
ا.ت:خیلیهقحرمزادهایتویهآدمهمسبازی(گریهوداد)(خوبلازممیدونمبگمهنوزباکرهگیشوازشنگرفته)
بهکیون:حرجورمیخوایبرداشکنمنکهکارایمهمتریدارم
{ا.تباگریههمهکوچهشهرومیچرخهکهاخرنزدیکخونهبودآقایمینایشونومیبینهومیدزدت
_پایانفلشبک_
ا.ت:تصمیمگرفتمبهاینچیزافکرنکنمهواسموبدمبهکارایعروسیولیاینبغضتوگلومبهماجازههمچینکاریرونمیداد
بهکیون:معلومبودا.تدیگهمنونمیخوادولیمناونومیخواستمچوناوندخترهکهبهشبودمبهمخیانتکردوتازهفهمیدکهچهکسیروازدستدادمولیاخهفقتمننبودمشوگاهمازمنهمچینچیزیرومیخواستباصداا.تبهخودمامدم
ا.ت:یونگیمیگماینجاخوبنیستکنارهدریاست
یونگی:بدنیستهمینواجارهمیکنیم
ا.ت:مرسی(لبخند)
یونگی:هومخواهشبهکیوناینجاجاییکههستتوبرووکاراییکهبایدانجامبدیوانجامبده
بهکیون:چشم{معلومبوداربابودوستداره)
ا.ت:منویونگیسوارماشینشدیموبهطرفعمارترفتیمرفتمداخلداشتمازپلههامیرفتمبالاکهیونگیگفت
یونگی:صبساعت۹امادهباشمیریملباسبگیریم
ا.ت:باشهولیچراساعت۹
یونگی:چونمنمیگم
ا.ت:باش
رفتمبالالباساموکندمامدمروتختکهصدای
خمارییییییییی
ببخشیدانقدردیرگذاشتمچوناصلانوقتنکردم
همایتکنیدلفطن🐸✌️
بهکیون:ا.تمنسریعمیرمسراصلمطلببیاکاتکنیم
ا.ت:یعنیچیچرا(تعجب)
بهکیون:ازتخستهشدم
ا.ت:یعنیچیخستهشدیمنکاریکردم(بغض)
بهکیون:نهدیگهازتخوشمنمیادودلیلینمیبینمباهاتبمونم
ا.ت:(گریه)
بهکیون:حلاهمبرودیگهبهتندارم
ا.ت:خیلیهقحرمزادهایتویهآدمهمسبازی(گریهوداد)(خوبلازممیدونمبگمهنوزباکرهگیشوازشنگرفته)
بهکیون:حرجورمیخوایبرداشکنمنکهکارایمهمتریدارم
{ا.تباگریههمهکوچهشهرومیچرخهکهاخرنزدیکخونهبودآقایمینایشونومیبینهومیدزدت
_پایانفلشبک_
ا.ت:تصمیمگرفتمبهاینچیزافکرنکنمهواسموبدمبهکارایعروسیولیاینبغضتوگلومبهماجازههمچینکاریرونمیداد
بهکیون:معلومبودا.تدیگهمنونمیخوادولیمناونومیخواستمچوناوندخترهکهبهشبودمبهمخیانتکردوتازهفهمیدکهچهکسیروازدستدادمولیاخهفقتمننبودمشوگاهمازمنهمچینچیزیرومیخواستباصداا.تبهخودمامدم
ا.ت:یونگیمیگماینجاخوبنیستکنارهدریاست
یونگی:بدنیستهمینواجارهمیکنیم
ا.ت:مرسی(لبخند)
یونگی:هومخواهشبهکیوناینجاجاییکههستتوبرووکاراییکهبایدانجامبدیوانجامبده
بهکیون:چشم{معلومبوداربابودوستداره)
ا.ت:منویونگیسوارماشینشدیموبهطرفعمارترفتیمرفتمداخلداشتمازپلههامیرفتمبالاکهیونگیگفت
یونگی:صبساعت۹امادهباشمیریملباسبگیریم
ا.ت:باشهولیچراساعت۹
یونگی:چونمنمیگم
ا.ت:باش
رفتمبالالباساموکندمامدمروتختکهصدای
خمارییییییییی
ببخشیدانقدردیرگذاشتمچوناصلانوقتنکردم
همایتکنیدلفطن🐸✌️
۱.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.