زندگیه دیگه

زندگیه دیگه

گاهی خسته میشی

اونقدر که دوست داری خودکارت رو بذاری لای صفحاتش و
یه مدت بری سراغ خودت

هیچ کاری نکنی
حتی نفس هم نکشی .

اما مشکل اینجاست ، بعد که برمیگردی ، میبینی ...
یه نفر خودکار رو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی ...

گُم میشی ...
و هیچی توی دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیت هستی ...
دیدگاه ها (۳)

هه...

اخرش تا کجا میخوای ادامه بدی...

ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄـــــــﻪ ،ﻓﻘﻂ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄـــــــﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻤﮑـــ...

مَشـــــــتــــــــــے ایــنایی کـہ خندهـاشـون ⇜گــوش آس...

CHERRY BLOSSOM Part 30(صبح روز بعد)نور کم‌رمق خورشید از لای ...

من و ملاقات با BTSpart«۵»سریع رفتم درسامو خوندم بعدش رفتم یه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط