این شعرتقدیم کودکان مظلوم جهان

این شعرتقدیم کودکان مظلوم جهان

((باز مانده))

همه درها، بسته،

کودکی پشت در،

آه خود را خورده.

در نگاهش طوفان،

بغض خود پژمرده.

بادها می رقصند،

خانه ای سرد و خموش،

سایه هایی بی رحم،

خانه را آزرده.

دست های خواهش،

سوی قلب کودک،

کودک اما تنها،

از هراس آکنده.

جاده ای چشم به راه،

مانده زیر پایش،

جاده ای سخت و خشن،

جاده ای افسرده.

حک شده بر قلبش،

زخم های این راه،

آخرین حرفش بود:

((شد دلم ، در مانده)).

قلب او پر زد و رفت،

بعد رفتن اما،

باز هم یک کودک،

پشت در جامانده.


#وبلاگ_آخرین_آیه_ی_نور

http://akharinayeyenoor.persianblog.ir

#یا_مهدی_ادرکنی#مذهبی#سیاسی
دیدگاه ها (۴)

کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز تسلیت ده به شهنشاه خرا...

کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز تسلیت ده به شهنشاه خرا...

مربیداستان کوتاه(مربی)به دنبال یک سوژه بود،تا بتواند به هدفش...

((سایه های سایه))برگ ها می ریزند،کوچه ای غم دارد،غنچه ای پژم...

بهار و خاکستر

boundary of the flamespart 2کلاهی که به شنل بلندش وصل بود ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط