پارت اخر فیک دو پارتی از فیلیکس
کمرم گرفت و بغلم کرد
بی احساس بودم میخواستم هولش بدم که دیدم بچه ها دارن نگاه میکنم
پس منم بغلش کردم
ا.ت: بس کن دیگه
فیلیکس : امشب رو اینجا میمونم
ا.ت: نمیشه
فیلیکس: بعد چند سال حقمه که یه شب رو با بچه هام بگذرونم
ا.ت:باشه
(چند ساعت بعد)
ا.ت: بچه ها وقته خوابتون دیگه گذشته بیاید بریم بخوابید
لارا: میشه تو و بابایی ما رو بخوابونین
فیلیکس :حتما فرشته بابا
لیراک: مامی تو جی میگی
ا.ت: باشه قبوله
رفتیم و بچه ها رو خوابوندم
اومدم پایین نشستم تلوزيون رو روشن کردم
فیلیکس:ا.ت نمیخوای منو ببخشی
از جام پاشدم و رفتم
فیلیکس: با توم
ا.ت: معلومه که نه
فیلییکس: اگت یه دقیقه به حرفام گوش یده
ا.ت:نمیخوام گوش بدم چرا نمیفهمی این همه با بد بختی و همه چیت ساختم که آخرش بهم بگی دیگه دوست ندارم تو فقط برام یه هر😤زه ای
هر شب کتک هر شب
فیلیکس : چرا هیچوقت نمیزاری توضیح بدم چرا فقط میخوای بقیه مقصر باشن ها (با بغض و عصبانیت)
ا.ت:😏
فیلیکس : تموم عمر هیچکس بهم محبت نکرد
نمیدونستم دوست داشتن چیه پدرم همش میگفت بچه بیار بچه بیار اما وقتی فهمیدم عاشقم شدی ترسیدم که نتونم خوشحالت کنم نتونم برات کافی باشم میخواستم بچه ها صخت بشن تا اونا عذاب نکشن
دیوانه وار عاشقت بودم ولی بخاطر بیماریم نمیتونستم
فیلیکس روی کاشی های سرد نشست و اشک ریخت
اولین بار بود گریه کردنشو میدیدم
واقعا راست میگفت من همیشه دنبال مقصرم
کنارش نشستم و سرشو روی پاهام گذاشتم
ا.ت: معذرت میخوام
با چشمای اشکیش بهم نگاه کرد و بلند شد
منم بلند شدم
ا.ت:میشه دوباره مثل قبل بشیم اما با یه شانس دوباره
که یهو
(اسمات تو کامنت)
بی احساس بودم میخواستم هولش بدم که دیدم بچه ها دارن نگاه میکنم
پس منم بغلش کردم
ا.ت: بس کن دیگه
فیلیکس : امشب رو اینجا میمونم
ا.ت: نمیشه
فیلیکس: بعد چند سال حقمه که یه شب رو با بچه هام بگذرونم
ا.ت:باشه
(چند ساعت بعد)
ا.ت: بچه ها وقته خوابتون دیگه گذشته بیاید بریم بخوابید
لارا: میشه تو و بابایی ما رو بخوابونین
فیلیکس :حتما فرشته بابا
لیراک: مامی تو جی میگی
ا.ت: باشه قبوله
رفتیم و بچه ها رو خوابوندم
اومدم پایین نشستم تلوزيون رو روشن کردم
فیلیکس:ا.ت نمیخوای منو ببخشی
از جام پاشدم و رفتم
فیلیکس: با توم
ا.ت: معلومه که نه
فیلییکس: اگت یه دقیقه به حرفام گوش یده
ا.ت:نمیخوام گوش بدم چرا نمیفهمی این همه با بد بختی و همه چیت ساختم که آخرش بهم بگی دیگه دوست ندارم تو فقط برام یه هر😤زه ای
هر شب کتک هر شب
فیلیکس : چرا هیچوقت نمیزاری توضیح بدم چرا فقط میخوای بقیه مقصر باشن ها (با بغض و عصبانیت)
ا.ت:😏
فیلیکس : تموم عمر هیچکس بهم محبت نکرد
نمیدونستم دوست داشتن چیه پدرم همش میگفت بچه بیار بچه بیار اما وقتی فهمیدم عاشقم شدی ترسیدم که نتونم خوشحالت کنم نتونم برات کافی باشم میخواستم بچه ها صخت بشن تا اونا عذاب نکشن
دیوانه وار عاشقت بودم ولی بخاطر بیماریم نمیتونستم
فیلیکس روی کاشی های سرد نشست و اشک ریخت
اولین بار بود گریه کردنشو میدیدم
واقعا راست میگفت من همیشه دنبال مقصرم
کنارش نشستم و سرشو روی پاهام گذاشتم
ا.ت: معذرت میخوام
با چشمای اشکیش بهم نگاه کرد و بلند شد
منم بلند شدم
ا.ت:میشه دوباره مثل قبل بشیم اما با یه شانس دوباره
که یهو
(اسمات تو کامنت)
۴.۰k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.