《مدرسه رویایی》

《مدرسه رویایی》

(پارت دوم)

**ا.ت:** «لیا، من متأسفم. واقعاً نمی‌تونم همچین کاری کنم. اگه کسی بفهمه، نمره هر دومون صفر می‌شه.»

لیا چشماش گرد شد، انگار که کسی تو عمرش بهش «نه» نگفته.

**لیا:** «چی؟ تو چطور جرأت می‌کنی؟ فکر کردی کی هستی؟ یه دختر درس‌خون که بقیه رو آدم حساب نمی‌کنه؟»

لیا عصبانی شد، کیفش رو پرت کرد زمین و شروع کرد به داد و بیداد.

**لیا:** « باشه، می‌ذارم بفهمی که رد کردن درخواست من چقدر برات گرون تموم می‌شه!»

اون رفت. میا دستمو گرفت.

**میا:** «بیخیال ا.ت. بذار هر کاری می‌خواد بکنه. ارزشش رو نداره.»

همین‌که وارد کلاس شدیم، لیا رو دیدیم که عین جت رفت سمت برادرش، سوجون . سوجون خیلی مراقب خواهرش بود و زود عصبانی می‌شد.

**لیا:** (با گریه ساختگی و بغض) «سوجون اوپا! اون دختره، ا.ت... اون اومد بهم تنه زد و گفت اگه حرفشو گوش نکنم... منو می‌زنه! دستش رو هم رو من بلند کرد»

من و میا با دهن باز وایساده بودیم. دروغ به این گندگی؟

سوجون یه نگاه اعصبانی به من انداخت و قدمی به سمتم برداشت، اما دقیقاً همون موقع زنگ خورد و همه باید می‌نشستیم سر جاهامون. این دعوا فعلاً ناتمام موند.

***
دیدگاه ها (۱)

《مدرسه رویایی》

《مدرسه رویایی》

《 مدرسه رویایی 》

شروع فیک مدرسه رویایی

معلم:خب سوال۵ رو آنیا فورجر بیاد و سوال۶ هم دامیان دزموند بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط