پارت۴۹

پارت۴۹
تهیونگ: زود باش بریم اگه دیر کنیم ممکنه هرکاری بیکنن
جونگ کوک: بریم
مادر ها: امیدوارم برن بمیرن
تهیونگ: تو ماشین همش داشتم به جیهیو فکر میکردم به خاطرات خوبمون حتی به بحثامون
جونگ کوک: چقدر دوره خودش چهل و پنج دقیقه راه
تهیونگ: خب تند رانندگی کن نباید دیر برسیم
جونگ کوک: اوکی
اریکا: دیگه طاقت ندارم
جیهیو: نکنه این جویی و سومی براشون شزط گذاشتن
اریکا: چه شرطی
جیهیو: نمیدونم مثلا پول بخوان
اریکا: چی میگی اینا برای جونگ کوک و تهیونگ میمیر..ن😶
جیهیو: نه...نه...اصلا به اونی که فکر میکین نیس
اریکا: اره نیست اصلا محاله
جیهیو و اریکا:😨😨ماروووو بیارینننن بیرونننننننن
گولاخ: بشینین سرجاتون زیادم زر نزنید وگرنه براتون بد میشه
جیهیو: اریکا اگه ما بخوایم همینجور اینجا بشینیم که اونا شوهرامونو میدزدن
اریکا: خب چیکار کنیم دست و پامونو بستن چجوری این گولاخرو دکش کنیم
کلید و از کجا بیاریم
جیهیو: اوففففف چقدر سوال میپرسی...بزار ببینم.......اااا اریکااااا
اریکا: چیشده
اریکا: اونور دستت یکم اونور تر شیشه خوردس ببین میتونی برش داری؟
اریکا: اوممم..کجا...اها دیدمش......یاا...وا ..افو...اها بیا گرفتمش
جیهیو: خب حالا باهاش اون طناب و پاره کن