وقتی بازیت داد ولی دست کمی از اون نداشتی ...
وقتی بازیت داد ولی دست کمی از اون نداشتی ...
پارت هجدهم
______
ویو ا.ت
بعد از اینکه به هوش اومدم جیهوپ سریع اومد بالای سرم کلی پشت سر هم سوال میپرسید و این خیلی رو مخم بود
بالاخره سمت عمارت حرکت کردیم
به عمارت که رسیدیم جیهوپ من رو سمت اتاقم برد و بعد از گرفتند یه دوش اومدم بیرون که ...
ویو جیهوپ
رفتم تو آشپزخانه و یکم سوپ گوشت آماده کردم بردم تو اتاق ا.ت که همون موقع اومد بیرون
+هیی...اینجا چیکار میکنی ؟!,
_عامم...من هیچی ندیدم خب ...هیچی ...
رفت بیرون و بعد از چند دقیقه اومد. داخل
+چیکار داری؟!
_او،اومدم زخمت رو پانسمان کنم
+مگه بلدی؟!
_اره خب ...
+نمیخواد خودم انجام میدم
دست ا.ت رو گرفت و رو تخت نشاندش
_گفتم که خودم اینکار رو انجام میدم ...
تیشرت ا.ت رو در آورد
+اما...
_هیشش
الان ا.ت جلوش فقط با یه نیم تنه بود
شروع کرد به تمیز کردن زخم ا.ت و پانسمان کردنش
ویو ا.ت
جیهوپ شروع کرد به پانسمان کردند زخمم وسط های کار هی نفس عمیق میکشید
بالاخره تمام شد و بلند شد ...در رو باز کرد که
+ممنون آقای جانگ
_ا.ت...میشه ...میشه آنقدر نگی بهم آقای جانگ ...بدم میاد
+اما آقای جانگ ...
_ا.ت!...میدونم چرا داری این کار رو انجام میدی ولی ...بس کن ...کافی نیست ؟! ...خواهش میکنم آنقدر بهم نگو آقای جانگ
+باشه ...ببخشید
_خوبه ...بیا پایین که برات همه چی رو تعریف کنه سوهیون
+باشه
بعد از خوردن سوپ گوشت پایین رفت ...
+خب سوهیون چی میخواستی بگی ؟!
@ببین ا.ت ...من از وقتی که تو نبودی خیلی سر نخ ها رو پیدا کردم ...آخر همه این سرنخ ها و پرونده ها میرسه به یه نفر ...
+کی؟!
@خواهرت لیا ...اون مظنون اصلی و اول ما هست
+اما اونکه ...چرا باید اینکار رو بکنه؟!
نامجون: به گفته سوهیون شما با هم سر یه سری از مسائل اختلاف داشتید ...فکر نمیکنی میخواد انتقام رو اینجوری بگیره ؟!
+اما اون که گفت فراموش کرده و دیگه مهم نیست !
کوک: تو واقعا باور کردی ؟!...ا.ت الان دیگه باید به همه شک کنی ...
+من ...آخخ ...میتونم یکم برم بیرون ؟!
_اره برو
بعد از پوشیدن لباس هاش بیرون رفت
یعنی چی ؟!...یعنی تمام این مدت اون شخص کنارش بود و اون نفهمید ؟!
این واقعا عجیب بود .... چرا آنقدر احمق بود چرا ؟!
همینجوری داشت راه میرفت که یه ون مشکی کنارش ایست کرد و ....
نظر یادت نره رفیق
(داریم به آخر های فیک نزدیک میشیم هووو بعدش یه فیک خیلی باحال داریم از ...)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOPE#fake
پارت هجدهم
______
ویو ا.ت
بعد از اینکه به هوش اومدم جیهوپ سریع اومد بالای سرم کلی پشت سر هم سوال میپرسید و این خیلی رو مخم بود
بالاخره سمت عمارت حرکت کردیم
به عمارت که رسیدیم جیهوپ من رو سمت اتاقم برد و بعد از گرفتند یه دوش اومدم بیرون که ...
ویو جیهوپ
رفتم تو آشپزخانه و یکم سوپ گوشت آماده کردم بردم تو اتاق ا.ت که همون موقع اومد بیرون
+هیی...اینجا چیکار میکنی ؟!,
_عامم...من هیچی ندیدم خب ...هیچی ...
رفت بیرون و بعد از چند دقیقه اومد. داخل
+چیکار داری؟!
_او،اومدم زخمت رو پانسمان کنم
+مگه بلدی؟!
_اره خب ...
+نمیخواد خودم انجام میدم
دست ا.ت رو گرفت و رو تخت نشاندش
_گفتم که خودم اینکار رو انجام میدم ...
تیشرت ا.ت رو در آورد
+اما...
_هیشش
الان ا.ت جلوش فقط با یه نیم تنه بود
شروع کرد به تمیز کردن زخم ا.ت و پانسمان کردنش
ویو ا.ت
جیهوپ شروع کرد به پانسمان کردند زخمم وسط های کار هی نفس عمیق میکشید
بالاخره تمام شد و بلند شد ...در رو باز کرد که
+ممنون آقای جانگ
_ا.ت...میشه ...میشه آنقدر نگی بهم آقای جانگ ...بدم میاد
+اما آقای جانگ ...
_ا.ت!...میدونم چرا داری این کار رو انجام میدی ولی ...بس کن ...کافی نیست ؟! ...خواهش میکنم آنقدر بهم نگو آقای جانگ
+باشه ...ببخشید
_خوبه ...بیا پایین که برات همه چی رو تعریف کنه سوهیون
+باشه
بعد از خوردن سوپ گوشت پایین رفت ...
+خب سوهیون چی میخواستی بگی ؟!
@ببین ا.ت ...من از وقتی که تو نبودی خیلی سر نخ ها رو پیدا کردم ...آخر همه این سرنخ ها و پرونده ها میرسه به یه نفر ...
+کی؟!
@خواهرت لیا ...اون مظنون اصلی و اول ما هست
+اما اونکه ...چرا باید اینکار رو بکنه؟!
نامجون: به گفته سوهیون شما با هم سر یه سری از مسائل اختلاف داشتید ...فکر نمیکنی میخواد انتقام رو اینجوری بگیره ؟!
+اما اون که گفت فراموش کرده و دیگه مهم نیست !
کوک: تو واقعا باور کردی ؟!...ا.ت الان دیگه باید به همه شک کنی ...
+من ...آخخ ...میتونم یکم برم بیرون ؟!
_اره برو
بعد از پوشیدن لباس هاش بیرون رفت
یعنی چی ؟!...یعنی تمام این مدت اون شخص کنارش بود و اون نفهمید ؟!
این واقعا عجیب بود .... چرا آنقدر احمق بود چرا ؟!
همینجوری داشت راه میرفت که یه ون مشکی کنارش ایست کرد و ....
نظر یادت نره رفیق
(داریم به آخر های فیک نزدیک میشیم هووو بعدش یه فیک خیلی باحال داریم از ...)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOPE#fake
۴.۲k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.