به من نگاه کن، نگاه کن
به من نگاه کن، نگاه کن
به بستر رگان من.
ببین چگونه موج می زند غمت میان آن
چو گيسوان بافته.
ز پشت من گذر مکن،
که راه شوم درد های جانگزاست.
و درد شیهه می کشد،
گذر مکن، نگه مکن،
که درد شیهه می کشد، میان بند بند نای استخوان من
کجاست؟
کجاست جاده های خواب؟
کجاست راز سر به مهر خاموشی؟
کجاست شهر ناشناس عطرهای ناب؟
مرا میان جنگل بلور دست های خود
پناه ده
به زهر مرگبار بوسه، التیام ده
مرا، مرا، بِکِش، بِکُش
نجات ده.
تو ای فریب راستین!
و آنچه رفت و
رفت و
رفت
رفت و در من است،
بر آب ده.
#نصرت_رحمانی
به بستر رگان من.
ببین چگونه موج می زند غمت میان آن
چو گيسوان بافته.
ز پشت من گذر مکن،
که راه شوم درد های جانگزاست.
و درد شیهه می کشد،
گذر مکن، نگه مکن،
که درد شیهه می کشد، میان بند بند نای استخوان من
کجاست؟
کجاست جاده های خواب؟
کجاست راز سر به مهر خاموشی؟
کجاست شهر ناشناس عطرهای ناب؟
مرا میان جنگل بلور دست های خود
پناه ده
به زهر مرگبار بوسه، التیام ده
مرا، مرا، بِکِش، بِکُش
نجات ده.
تو ای فریب راستین!
و آنچه رفت و
رفت و
رفت
رفت و در من است،
بر آب ده.
#نصرت_رحمانی
۱۲.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.