سناریو ی قبلی!

سناریو
*وقتی میری حموم و یهو میان تو *
(ناموسن این چی بود به ذهن من خطور کرد😂🔞ن شما مثل من فکر نکنید اعضا خبر ندارن شما داخلید😔😂)

نامجون:چشماشو میبنده*و سریع خارج میشه*ا/تتت چند بار گفتم در حموموووو قفل کننننننن

جین:سریع درو میبنده*یا خود خودا چشمای پاکمممم چشمای زیبای پاکمممم

شوگا:خیلی عادی میاد تو*ا/ت ؟ این کمد منو مرتب کردی همه چیزام گم و گور شده کجا گذاشتی لباساموووو
ا/ت:مرگگگگگگ گمشو بیروننننننن

جیهوپ:*سریع درو میبنده *از پشت در حرف میزنه*عوم نظرت چیه با هم حموم کنیم 😕(فکر بد 😔😂نکنید 😂🔞)

جیمین:دست پاچه میشه و اینور و اونورو نگاه میکنه
.... عام... هان من برا چی اومدم اینجا؟؟ سرخ میشه *ادای ادمای بی خبرو درمیاره ولی خدا میدونه تو مغزش چی میگذره😕😂🔞)

تهیونگ:عووو ا/ت خانم*میاد تو*بدون تهیونگی حموم میکنید؟؟!
(🔞😂عوف خوش بگذره)

کوک:نگاه میکنه به بدنت*
ا/ت :کوک برو بیروننننننن
کوک:*نگاه کیوت.... نمیخای بعد این همه مدت به ددی یکم شیرموز بدی؟
(ادمین منحرف میشود🗿😂)
((((خوش بگذره😔😂🔞)))))

(((بچه ها من چون میخاستم تم پیجم به هم نخوره اون سناریو رو با این یکی کاور دوباره پست کردم..! )))
دیدگاه ها (۲)

سناریو

سناریو

Part:4

Part:3

پارت ۶۹ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط